بازگشت

بزرگترين آموزه نهضت حسيني


چنان كه گفته شد انسان موجودي است اجتماعي كه تمايل دارد همواره خود را با جمع هماهنگ كند و بلكه محكوم آن است و انسان موفق آن كسي است كه بهتر بتواند خود را بامحيط و فرهنگ غالب زمان تطبيق دهد. و در جامعه شناسي، از رفتاري كه در بين مردم معروف شناخته شود تعبير به «هنجار» مي شود، چه اين رفتار مطابق با ارزشهاي مكتبي و انساني باشد يا نباشد و آنچه از سوي جامعه مورد اعتراض و بي مهري باشد «ناهنجار» شمرده مي شود. سخن بر سر اين است كه مؤمن چگونه است؟ آيا او مي تواند تنها در غالب هنجارهاي اجتماعي گام بردارد و ملاك حق و باطل را در هر زمينه اي هنجارها و ناهنجارها بداند؟ قطعاً چنين شيوه اي صفت مؤمن نيست. مطابق آيات و روايات به ويژه در مورد امر به معروف و نهي از منكر، انسان دين باور هنجارساز و تأثيرگذار است نه هنجارپذير و تأثيرگير. و چنين شخصي فرهنگ سازي و كنش در تبديل ارزشهاي مثبت نابهنجار به هنجار اجتماعي و مقبول عرف را وظيفه خود مي شمارد. بزرگترين درسي را كه حضرت امام حسين (ع) به بشر آموخت همين نكته است. بر اساس آموزه آن بزرگوار، هر گاه حق و عدالت و فضيلتهاي انساني در خطر تحريف و فنا قرار گرفت و اين ضلالت و غفلت دامن گير و دامن گستر و هنجار شد، مؤمن وظيفه دارد با همه قوا به روشنگري و بيدارگري بپردازد و از تمامي سرمايه هاي خود در اين راه در حد توان خود مايه بگذارد. از مصيبتهاي تاريخي اين گزارش است كه پس از ملاقات امام حسين (ع) با فرماندار مدينه، مروان حكم به آن حضرت گفت: من خيرخواه توأم و به سخن من گوش كن كه نجات تو در آن است. آن حضرت در پاسخ گفتند: سخنت چيست؟ بگو تا بشنوم. او در پاسخ بيعت با يزيد را به آن حضرت پيشنهاد كرد و سپس اضافه كرد كه چنين كاري براي دين و دنياي تو بهتر است. اين گزارش حاكي از فاجعه اي عميق در سطح جامعه اسلامي آن روز است، كه كسي مانند او به خود اجازه مي دهد با پسر پيامبر خدا (ص) كه همگان وصف بي همتاي او و برادرش امام حسن (ع) را از زبان وحياني پيامبر اكرم (ص) شنيده بودند، اين گونه سخن بگويد و خود را خيرخواه و دلسوز دين او نيز به حساب آورد. آنگاه امام حسين (ع) در پاسخ به پيشنهاد او گفتند: «انا للَّه و انا اليه راجعون و علي الاسلام السّلام اذ قد بليت الامّة براع مثل يزيد؛ [1] .

ما از خداييم و به سوي او باز مي گرديم و بايد با اسلام وداع كرد كه امّت ]پيامبر (ص)[ به زمامداري همچون يزيد مبتلا شده است.» فراز نخست اين سخن، بخشي از آيه قرآني [2] در مورد مصيبت و معروف به كلمه «استرجاع» است و مطابق تعليم قرآن، مؤمن در وقت بروز مصيبت آن را بر زبان مي آورد. جريان اين كلام الهي بر زبان آن حضرت نشان از مصيبتي سترگ و تمهيدي است براي نشان دادن عمق فاجعه اي كه جمله پس از آن حكايت گر آن است. فراز بعدي را به دو صورت مي توان توضيح داد. نخست آنكه زمامداري شخصي مانند يزيد بن معاويه، ويراني قلعه دين و هدم آن را در پي دارد به صورتي كه بايد با آن وداع كرد. زيرا بني اميه كه هيچ اعتقادي به دين و اساس وحي ندارند با خود عهد بسته اند كه تا نابودي كامل آن آرام نگيرند و تا بازگرداندن جامعه به وضعيت دوران جاهليت از پاي ننشينند. احتمال ديگر اينكه وضعيت فرهنگي، اعتقادي، و هنجارهاي اجتماعي امت اسلامي به حدي تنزل يافته باشد كه پذيراي كسي مانند يزيد باشند و حكومت و زمامداري او را بر خود هموار سازند. ديگر اثري از حقيقت دين نمانده و همچون محتضري ماند كه به پايان عمر خود نزديك است. البته تعبير به «مثل» در اين جمله مؤيدي براي احتمال دوم است، زيرا بنا بر احتمال نخست حكومت شخص يزيد مصيبتي براي اسلام معرفي مي شود و زمامداري خاص او كه در آن زمان امت اسلامي بدان دچار شده بود خطري براي اساس دين و عدالت به شمار مي رود، ولي بنابر معناي ديگر مايه نگراني، رسيدن وضعيت جامعه در ابعاد فرهنگي اجتماعي اخلاقي به سر حدي است كه زمامداري همانند يزيد هنجار اجتماعي شود و به تعبير ديگر بنابر احتمال دوم، اصل جريان، مورد اعلام خطر است نه حكومت شخص يزيد. در هر صورت اين زخمي عميق و دردناك بود كه بر قلب اسلام نشسته بود و آن را تهديد به مرگ مي كرد. بزرگترين اقدام امام حسين (ع) در قيام خود اين بود كه با فريادها و پيامها و سخنان بيدارگر و مهيّج خود كه سطر به سطر آن را با خون مقدس خود و ياران وفادارش ثبت كرد توانست با يك هنجار بنيان برانداز به مبارزه اي عميق و پردامنه بپردازد تا براي هميشه امت محمدي (ص) را از سقوط و ارتجاع به دوران جاهلي باز دارد.


پاورقي

[1] سيدبن‏طاووس، لهوف، چاپ قديم، ص‏20.

[2] «و لنبلونّکم بشي‏ء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الأنفس و الثّمرات و بشّر الصابرين الذين اذا اصابتهم مصيبة قالوا انّا للَّه و انّا اليه راجعون اولئک عليهم صلوات من ربّهم و رحمة و اولئک هم المفلحون؛و ما شما را به چيزي از ترس و گرسنگي و کاهش در ثروتها و جانها و ميوه‏ها مبتلا کرده و امتحان مي‏کنيم و صابران را بشارت ده آنان که هر گاه مصيبتي بر آنها وارد شود مي‏گويند ما از خداييم و به سوي او باز مي‏گرديم درودهاي خداوند و رحمت او شامل حال آنان است و همانان رستگارانند.» (سوره بقره، آيه 155 - 156).