بازگشت

انقلاب اصلاحي و خاستگاه آن


مطالعه در تاريخ انقلابهاي اصلاحي نشان مي دهد كه براي تحقق يك دگرگوني عميق و همه جانبه در جامعه ستم زده و تحت استبداد، وجود دو عنصر بايسته و لازم است: 1- فشار و ظلم فراگير دستگاه حكومت بر مردم، 2- آگاهي و بيداري عمومي. و با فقدان هر يك، انقلابي به طور همه جانبه و گسترده صورت نمي گيرد. زيرا اگر در جامعه، ستم فراگير و حكومت ظالمي حاكم نباشد، مردم نيازي به تغيير اوضاع نمي بينند و آن را تحصيل حاصل مي دانند. در چنين جامعه اي نظام حاكم از سوي مردم تهديد نمي شود، گرچه ممكن است تهديد خارجي وجود داشته باشد. وجود ستم و بي دادگري هم بي آنكه بر روي افكار مردم كار فرهنگي شود و اذهان خفته بيدار شود و آگاهي عمومي نسبت به وضعيت موجود و نيز آنچه بايد باشد و مطلوب است پديد نيايد، براي پيدايش انقلابي فراگير و دامن گستر، كافي نخواهد بود. در چنين وضعيتي، گرچه ممكن است گروهي با بهره جويي از زمينه هاي موجود به كودتايي برانداز دست زنند و از سوي مردم نيز در برابر آنان مقاومتي صورت نگيرد، ولي چنين مسأله اي اساساً از موضوع بحث ما خارج است و سخن ما بر سر نهضتي مردمي و فراگير است. و لذا از اين زاويه نيز امام حسين (ع) فرهنگ سازي و آگاهي دهي عمومي را در دستور كار خود قرار داده و عميقاً بدان پرداخته است، زيرا گذشته از اينكه وصول به اصلاحات با همراهي و هماهنگي و حمايت مردم موفق تر و ميسرتر است و اصلاحات عميق و پايدار را بايد از خود مردم شروع و به وسيله خود آنان ادامه داد، تحقق خارجي و عيني انقلاب نيز بي وجود كار فرهنگي و بيداري مردم عملي نخواهد بود.