بازگشت

تصميم نهايي


وليد از تصميم حسين عليه السلام براي خروج از مدينه آگاه شد. براي همين افرادي را به دنبال وي فرستاد تا او را از تصميم خويش منصرف كنند و به تجديد بيعت فرا بخوانند.

حسين عليه السلام به آنها فرمود:

صبر پيشه كنيد تا ببينيم كه چه مي شود.

وليد از او دست براشت؛ زيرا نمي خواست كه خود را با وي درگير كند و به بيعت گرفتن از ابن زبير و ابن عمر مشغول شد.

يزيد با آگاه شدن از اوضاع او را از فرمانداري مدينه عزل و بعد از چند روز عمرو بن سعيد بن عاص را منصوب كرد.

از سوي ديگر محمد حنفيه نمي دانست كه برادرش حسين عليه السلام به كجا مي خواهد برود؛ براي همين پيش او آمد و گفت:

برادرم، تو محبوب ترين و عزيزترين افراد پيش من هستي و هيچ نصيحت و خيرخواهي را از تو دريغ نخواهم كرد؛ زيرا تو برادر و نور چشم من و بزرگ خاندانم هستي كه اطاعت از تو بر من واجب است. خدا تو را بر من برتري داده و تو را از سادات اهل بهشت قرار داده است.

تا جايي كه ممكن است از بيعت با يزيد خودداري كن. سپس قاصدان خود را به سوي مردم در مناطق مختلف بفرست و آنها را به بيعت با خويش دعوت كن. اگر مردم با شما بيعت كردند كه حمد و سپاس الهي را به جاي مي آوريم و اگر بر شخص ديگري اجتماع كردند، در اين صورت خداوند هيچ نقصاني در عقل و دينت قرار نداده و ذره اي


از شأن و منزلت تو نمي كاهد. من از اين خوف دارم كه وارد يكي از مناطق شوي و مردم آنجا با هم اختلاف پيدا كرده و با هم درگير شوند و آنگاه تو اولين هدف تيرهاي آنها باشي در حالي كه بهترين فرد اين امت از جهت حسب و نسب هستي، خونت را بريزند و تو را خوار و ذليل كنند...!

حسين عليه السلام با تعجب از او پرسيد:

به كجا بروم اي برادر؟!

محمد گفت:

به مكه برو، اگر در آنجا امنيت داشتي بمان و الا به كوهها و صحراها پناه ببر. و از سرزميني به سرزمين ديگر برو تا ببيني كه تصميم مردم چه مي شود تا آنگاه كه خداوند بين ما و اين قوم فاسق حكم كند.

حسين عليه السلام فرمود:

اي برادر، به خدا قسم، اگر در دنيا هيچ پناهگاه و پايگاهي نداشته باشم باز هم با يزيد بن معاويه بيعت نخواهم كرد و تو مي داني كه او چگونه فردي است. برادرم، خدا به تو جزاي خير عنايت فرمايد. تو شرط نصيحت و دلسوزي را به جاي آوردي. من عازم حركت به سوي مكه هستم. براي اين سفر من و برادرانم و برادرزاده هايم و شيعيانم آماده شده ايم.

تصميم و نظر آنها، همان تصميم و نظر من است. و اما تو اي برادرم، در مدينه بمان و مرا از اخبار آگاه كن و هيچ خبري را فروگذار نكن.