بازگشت

عزت در كلام امام حسين


مهم ترين نكته درباره عزّت از ديدگاه امام حسين (ع) تأكيد آن حضرت (ع) بر اين اصل قرآني است كه عزت واقعي در انحصار خداوند است و هر كس قصد كسب عزت دارد بايد به او متمسك شود. چنانچه در دعاي معروف عرفه اين چنين با خداوند مناجات مي كند: «يا من خصَّ نفسه بالسمّووالرفعة و اولياؤه بعزّه يعتزّون» [1] ، اي كسي كه خود را به جايگاه بلند و ارجمند اختصاص داده اي به گونه اي كه دوستانت با تمسّك به عزت تو كسب عزت مي كنند. و نيز مي گويد: «يا مَنْ دَعَوْتُهُ...ذليلاً فَاَعَزَّني» [2] ؛ اي كسي كه من او را در حالت ذلت خود فرا خواندم و او مرا عزيز گردانيد. و در جاي ديگر در مقام بيان انحصار مي گويد: «انت الذي اَعْزَزْت»؛ [3] .

تنها تو هستي كه عزيز مي گرداني. طبق اين ديدگاه تمسّك به هر چه غير خدايي است در راه كسب عزت، در حقيقت تمسك به امر پوچ و فنا شدني است، چنانچه در يكي از اشعار منسوب به آن حضرت (ع) درباره كساني كه مال دنيا را وسيله كسب عزت مي دانند، چنين آمده است: «ايعتز الفتي بالمال زهواً و ما فيها يفوت عن اعتزاز» [4] ؛ آيا جوانمرد از راه فخر فروشي در صدد كسب عزت از مال بر مي آيد، در حالي كه در مال چيزي است كه باعث از بين رفتن عزت مي گردد. همين ديدگاه است كه دنيا و آنچه را كه در آن است به هيچ انگاشته و مي گويد: «هل الدنيا و ما فيها جميعاً سوي ظلّ يزول مع النهار» [5] ؛ آيا دنيا و همه آنچه در آن است به جز سايه اي است كه با رفتن روز، از بين مي رود. اين ديدگاه چنان قدرتي به انسان مي دهد كه در برابر تمام عزيزان دروغين ايستادگي كرده و آنها را به هيچ مي انگارد و در مقابل آنها فرياد مي زند كه: «...و ما ان طبّنا جُبْنٌ»؛ شيوه ما ترس نيست. و تا آنجا پيش مي رود كه مرگ در راه كسب عزّت حقيقي را بر زندگاني ذلّت باري كه در راه كسب عزّت دروغين سپري مي شود، برتر مي داند و مي گويد: «موت في عزّ خيرٌ من حياة في ذلّ» [6] .

و چنين مرگي را سعادت دانسته و حيات ذلت بار در زير بار ستم ظالمان را جز دلزدگي نمي داند: «اني لا اري الموت الا سعادة و الحياة مع الظالمين الابرما» [7] .

و چنين است كه هنگامي كه او را از مرگ مي ترسانند، بر مي آشوبد و مي گويد: مرگ در راه كسب عزت و زنده كردن حق به جز زندگاني جاويد نيست: «...ما اهون الموت علي سبيل نيل العزّ و احياء حق، ليس الموت في سبيل العزّ الاحياة خالدة و ليست الحياة مع الذلّ الا الموت الذي لا حياة معه» [8] .

آري عزتي را كه به منبع حقيقي اش متصل باشد نه با مرگ و كشتن و نه با هيچ وسيله ديگري قابل زوال نيست، چنانچه حضرت (ع) خود مي فرمايد؛ «مرحباً بالقتل في سبيل الله و لكنكم لا تقدرون علي هدم مجدي و محو عزّي و شرفي فاذاً لا ابالي بالقتل» [9] ؛ خوشا مرگ در راه خدا، اما شما (با كشتن من) نخواهيد توانست مجد و عزت و شرفم را نابود كنيد، پس چه باك از مرگ.


پاورقي

[1] موسوعة کلمات الامام الحسين (ع)، معهد تحقيقات باقرالعلوم، چاپ اوّل، قم، دارالمعروف، 1373،ص‏797.

[2] همان، ص‏798.

[3] همان، ص 799.

[4] همان، ص‏831 به نقل از ديوان الامام الحسين (ع)، ص‏137.

[5] همان، ص‏830.

[6] بحارالانوار، محمد باقر مجلسي، تهران، المکتبة الاسلامية، ج‏44، ص‏192.

[7] همان.

[8] موسوعة کلمات الامام الحسين (ع)، ص‏360 به نقل از احقاق الحق، ج‏11، ص‏601.

[9] همان.