بازگشت

مقدمه


اگر بخواهيم تجلي صفت كمال در زندگي هر امام را به عنوان لقب آن حضرت برگزينيم، بايد امام حسين (ع) را «حسين عزيز» بناميم. عنصر «عزت» آنچنان در قيام امام حسين (ع) حضور دارد كه مي توان آن را به عنوان يك ملاك و اصلي كلّي در نظر گرفته و گزارش هاي مورخان درباره اين نهضت را با اين ترازو سنجيد و هر گزارشي را كه كمترين شائبه ذلت در آن باشد مردود شمرد. متأسفانه به علت رواج نوعي كج فهمي در ميان گروههايي از پيروان آن حضرت در طول تاريخ، ارائه چهره اي رقت بار، حزن انگيز و گريه آور از نهضت عاشورا، اصل قرار گرفته و در اين راستا از جعل و تحريف در وقايع اين نهضت و ترسيم چهره ذليلانه از آن روي گردان نشده است. نويسنده در اين مقاله با تبيين مفهوم عزت و نشان دادن آن در كلام و مرام امام حسين (ع) خاندان و اصحاب به نقد گزارش هاي مخالف عزت در نهضت كربلا مي پردازد.

پژوهشگر نهضت حسيني با مطالعه منابع معتبر درباره آن، چنان آن را با عنصر عزّت قرين مي بيند كه ناخودآگاه با شنيدن نام كربلاي حسين (ع) عزت و افتخار در ذهن او تداعي مي شود. و هرگاه قدم را از نهضت فراتر گذاشته و به بررسي سيره آن حضرت (ع) در سرتاسر زندگي اش بپردازد، به وضوح شاهد حضور اين عنصر در سرتاسر زندگي آن بزرگوار مي باشد. به گونه اي كه اگربخواهيم تجلّي صفت كمال در زندگي هر امام (ع) را به عنوان لقب آن حضرت (ع) برگزينيم، شايد مناسب ترين گزينه درباره امام حسين (ع) آن است كه آن حضرت (ع) را «حسين عزيز» بناميم. جالب آن است كه اين عنصر در نهضت حسيني همانند يك ميدان مغناطيسي قوي عمل كرده، و اطرافيان آن حضرت (ع) همچون اصحاب و خويشان آن بزرگوار را نيز در شعاع عمل خود قرار داده است. جالب تر آنكه محدوده زماني اين عنصر به حيات ظاهري آن حضرت (ع) محدود نگشته بلكه دوران پس از شهادت، يعني دوره اسارت اهل بيت آن حضرت (ع) را نيز در برگرفته است تا آنجا كه مَثَل معروف «شير در زنجير» در مقابل اين عزيزان اسير رنگ مي بازد. نكته ديگر آنكه نه تنها اين عنصر در سرتاسر اعمال و رفتارهاي قهرمانان نهضت حسيني پرتو افكنده است، بلكه شاهد نوعي تعمّد در نشان دادن حضور اين عنصر از سوي آن بزرگواران مي باشيم كه بخشي از آن در گفتار آنها نيز تجلي كرده است كه از آن جمله مي توانيم عبارت معروف «هيهات منا الذلّة» را شاهد بياوريم. و به طور خلاصه اين عنصر چنان بر نهضت حسيني سايه افكنده است كه مي توانيم آن را به عنوان يك مقياس، ملاك و اصل كلّي در نظر گرفته و گزارش هاي مورخان درباره اين نهضت را با اين ترازو بسنجيم و هر گزارشي را كه كمترين شائبه ذلّت در آن باشد، مردود شمريم. اما نكته تأسف بار آن است كه در حالي كه مي شود از اين عنصر به بهترين وجه براي تبليغ مرام حسيني و بلكه تشيع در ميان همه افتخار طلبان بهره برداري گردد، اما به علت رواج نوعي كج فهمي كه در ميان گروه هايي از پيروان آن حضرت (ع) در طول تاريخ ايجاد شده اصل را بر ارائه چهره اي رقّت بار و حزن انگيز و گريه آور در اين نهضت قرار داده و در اين راه براي رسيدن به ثواب و يا به هر منظور ديگر، از جعل و تحريف در وقايع اين نهضت رويگردان نشده و نتيجه كار خود را در ارائه چهره اي ذليلانه از امام حسين (ع) اصحاب و خاندانش مشاهده كردند هر چند ممكن است اين نتيجه مقصود بالذات آنها نبوده باشد. در اين چهره نمايي از نهضت حسيني امام حسين (ع)، آن مجسمه عزت تا آنجا فرود مي آيد كه در هر لحظه و به هر بهانه در جلوي سپاه بي رحم ابن زياد ايستاده و براي رفع عطش خود و اطرافيانش درخواست آب مي نمايد. و گاهي با فرياد «لشكر جگرم از تشنگي سوخت» قصد نهيب به آنها و احياناً تحت تأثير قرار دادن وجدان هاي خفته آنها را دارد. و آنگاه كه هيچ طرفي از كارهاي خود نمي بندد، طفل شيرخوار خود را در مقابل لشكر آورده و مي گويد: «اگر به من رحم نمي كنيد، لااقل به اين طفل شيرخوار رحم نموده و قطره آبي به حلق او برسانيد.» فرياد «العطش» دختركان خيمه نشين چنان گوش فلك را پر نمود، كه امام (ع) چاره اي جز فرستادن علمدارش براي سيراب كردن آنها نمي بيند. و بالاخره چهره زينب (س) آن شير زن كربلا كه با مرام عزيزانه خود نهضت حسيني را جلا بخشيد، چهره اي خوار و ذليل نشان داده شد، و حتي ابايي از كار برد اين دو كلمه درباره آن بزرگوار ديده نمي شود. و در اينجا بايد اذعان كرد كه اين شدّت تابناكي فروغ حسيني است كه توانسته خود را از لابه لاي اين همه تاريكي ها و ظلم هايي كه به نام او و در راه او و به اميد نيل به شفاعت او و ثواب پروردگار روا داشته شده، چهره درخشان خود را به همگان نشان داده و باز هم عزت طلبان و افتخار خواهان را جذب چهره خود نموده و آنان را عاشق و شيفته فروغ خود سازد. و راستي به جز عنوان «معجزه حسيني» چه عنواني مي تواند بيانگر اين مطلب باشد؟