بازگشت

تواضع و فروتني


تربيت مدرسه ي حسيني بر اين استوار است كه آدمي هيچ چيز را از خود نبيند و مبتني بر نگاهي درست به حقيقت هستي و اينكه همه چيز از اوست به تواضع و فروتني نائل آيد و خود را بالاتر و برتر از ديگران نبيند، و با انسانها از سر كرامت ايشان رفتار نمايد؛ و تواضع و فروتني را از پايگاه حفظ كرامت و عزت خويش و به دور از هر گونه حقارت نفس، سپري ميان خود و شيطان قرار دهد، چنانكه در آموزشي والا اميرمؤمنان علي (ع) فرموده است:

«و اعتمدوا وضع التذلل علي روسكم، و القاء التعزز تحت اقدامكم، و خلع التكبر من اعناقكم؛ واتخذوا التواضع مسلحه بينكم و بين عدوكم ابليس و جنوده، فان له من كل امه جنودا و اعوانا، و رجلا و فرسانا.» [1] .

تاج افتخار فروتني را بر سرهاي خويش نهيد، و گردنفرازي را به زير پاهاي خود بيفكنيد، و رشته ي تكبر را از گردنهايتان فرود آريد، و تواضع را همچون سپري ميان خود و دشمن بشماريد: شيطان و سپاهيان او، كه او را در هر ملتي سپاهيان است و ياران و پيادگان و سواران.

آنچه آدمي را از فروافتادن در دام شيطان نگه مي دارد و مرز ميان انسان بودن و شيطان بودن را مشخص مي سازد، تواضع و فروتني است، زيرا با ظهور خودبيني و خودخواهي، و تكبر و استكبار، آدمي هم سنخ ابليس مي شود و چون او، از مقام والا و از مرتبت بالا رانده مي گردد و در پستي فرومي رود و به گردنفرازي و گردنكشي كشيده مي شود؛ در حالي كه هر چه تواضع و فروتني حقيقي در آدمي شكل گيرد، مقام انساني و مرتبت كمالي آدمي بالاتر مي رود و به كمالات انساني دست مي يابد، چنانكه پيامبر اكرم (ص) فرموده است:


«ما تواضع احد الا رفعه الله.» [2] .

هيچ كس تواضع و فروتني نكرد، مگر اينكه خداوند او را رفعت بخشيد.

سير به سوي كمالات انساني در بستر تواضع و فروتني حقيقي حاصل مي گردد، چنانكه نعمتهاي الهي از روي تواضع و فروتني به سوي خاك سرازير مي شوند، و جزو وجود آدم زنده دلير مي شوند و عين كمالي والا مي گردند.



آب از بالا به پستي در رود

آنگه از پستي به بالا بر رود



گندم از بالا به زير خاك شد

بعد از آن او خوشه و چالاك شد



دانه ي هر ميوه آمد در زمين

بعد از آن سرها برآورد از دفين



اصل نعمتها ز گردون تا به خاك

زير آمد، شد غذاي جان پاك



از تواضع چون ز گردون شد به زير

گشت جزو آدمي حي دلير



پس صفات آدمي شد آن جماد

بر فراز عرش پران گشت شاد



كز جهان زنده ز اول آمديم

باز از پستي سوي بالا شديم [3] .



سلوك و رفتار حسين (ع) سرشار از جلوه هاي زيباي تواضع و فروتني است تا دوستداران او به راه و رسمش تاسي نمايند. روايت شده است كه روزي حسين (ع) بر گروهي از مستمندان گذشت كه سفره اي حقيرانه بر پا كرده بودند و از تكه هايي نان كه در آن گرد آورده بودند مي خوردند. چون حسين (ع) را ديدند، او را به همنشيني و هم سفره شدن دعوت كردند. پس آن حضرت درودشان گفت و در كنارشان نشست و با آنان هم غذا شد و فرمود:

«ان الله لا يحب المتكبرين (المستكبرين).»

همانا خداوند گردنفرازان (گردنكشان) را دوست ندارد.

آنگاه به آنان گفت: «شما مرا به خوان ميهماني خود دعوت كرديد و من اجابت كردم، آيا دعوت مرا مي پذيريد؟» گفتند: «آري، اي فرزند رسول خدا.» پس برخاستند و همراه آن حضرت به منزل او رفتند و حسين (ع) از همسرش رباب خواست تا آنچه در خانه دارند براي آن ميهمانان فراهم نمايد. [4] .

رفتار حسين (ع) در تمام دوران نهضتش نشان دهنده ي سلوك متواضعانه و فروتنانه ي او


در زندگي است، چنانكه آن حضرت در دعوت عبيدالله بن حر جعفي، زهير بن قين، و عمر بن سعد به سوي حق و هدايت، اين سلوك را به زيبايي تمام نشان داد.

سلوك حسين (ع) در تمام زندگي بيانگر فروتني و تواضعي است برخاسته از نگاهي توحيدي به عامل و آدمي، و اينكه عزت و بزرگي از آن خداوند است و هر كه هر چه دارد از اوست. اينها آموزشهاي والاي مدرسه ي علي (ع) است كه حسين (ع) آنها را در زندگي و قيام خود به زيبايي تمام جلوه بخشيده است. اميرمؤمنان علي (ع) فرموده است:

«الحمدلله الذي لبس العز و الكبرياء، و اختارهما لنفسه دون خلقه، و جعلهما حمي و حرما علي غيره، و اصطفاهما لجلاله. و جعل اللعنه علي من نازعه فيهما من عباده. ثم اختبر بذلك ملائكته المقربين، ليميز المتواضعين منهم من المستكبرين.» [5] .

سپاس خداي را كه لباس عزت و بزرگي در پوشيد و آن دو را براي خود گزيد، و بر ديگر آفريدگان ممنوع گردانيد. آن را خاص خود فرمود و بر ديگران حرام نمود. آن لباس را برگزيد چون بزرگي او در سر پرورد. پس فرشتگان مقرب خود را بدان بيازمود، و بدين آزمايش فروتنان را از گردنكشان جدا فرمود.

زندگي صحنه ي ابتلا و آزمون الهي است تا فروتنان و گردنكشان مشخص گردند و باطنها ظهور يابد و هر كه بدانچه مي خواهد و شايستگي آن را در خود فراهم مي آورد دست يابد؛ و سلوك حسين (ع) ميزاني است نيكو در آموختن تواضع و فروتني و دستيابي به كمالاتي كه در بستر اين كمال انساني تدارك مي شود.


پاورقي

[1] نهج‏البلاغه، خطبه‏ي 192.

[2] امالي الطوسي، ج 1، ص 56؛ بحارالانوار، ج 75، ص 120.

[3] مثنوي معنوي، دفتر سوم، ص 353.

[4] ترجمه الامام الحسين و مقتله من الطبقات الکبري، ص 39؛ تفسير العياشي، ج 2، ص 257؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 66؛ مختصر تاريخ دمشق، ج 7، ص 129؛ بحارالانوار، ج 44، ص 189؛ تفسير نور الثقلين، ج 3، ص 47.

[5] نهج‏البلاغه، خطبه‏ي 192.