بازگشت

ضبط اموال دولتي


در همان ايام كاروانـي از يمـن، كه حـامل مقـداري از بيت المال بود، از طريق مدينه رهسپار دمشق بـود. امام حسيـن(ع) آن را ضبط و در ميان مستمنـدان بنـي هاشـم و ديگران تقسيـم كـرد. آنگاه به معاويه نوشت: «كارواني از اينجا عبـور مي كرد كه حامل امـوال و پـارچه ها و عطـرياتـي بـراي تـو بـود تا آنها را به خزانه دمشق سرازير كني و به خويشانت، كه تاكنون شكمها و جيبهاي خـود را از بيت المال پر كرده اند، ببخشـي. مـن نياز به آن امـوال داشتـم و آنها را ضبط كردم.» بي شك ايـن عمل امام يك گام در جهت نامشروع نمايانـدن حكـومت معاويه و مخـالفت با آن بـود. حضـرت بـا ايـن اقـدام، خـود را ولـي امـور و صـاحب اختيـار بيت المـال دانست.

پيامبر خلق كريـم خـود را از هيچ كـس دريغ نمـي كرد، ولـي روشـي محتـاط داشت و تـا زنـده بـود بنـي اميه در حكـومت جـاي پـايـي نيافتنـد. بعد از پيامبـر در زمان عمـر، معاويه والـي شام شـد.

عثمان كه خود از بني اميه بـود بيت المال و مناصب حكومتي را در اختيـار آنـان گذاشت و آنـان چهار عامل مهم ثـروت، روحــانيت (اجيـركـردن امثال ابـوهـريـره) و ديانت (بـا بهانه قـرار دادن پيراهـن عثمان) و قـدرت را به دست گرفتند. در ايـن امر چند چيز دخالت داشت:

1 ـ تيزهوشي معاويه

2 ـ سوء تدبير خلفا

3 ـ جهالت مردم