بازگشت

برداشتن بيعت از ياران


- هنگامي كه شهادت مسلم بن عقيل و هاني بن عروة و عبدالله بن يقطر به امام رسيد، بيعتش را از مردم برداشت تا مبادا كساني كه به خاطر دعوت مردم كوفه و اميد تشكيل حكومت در اين شهر به همراه امام آمده اند، با اين تصور سفر را ادامه دهند يا اگر از پيروزي مأيوس شده اند، تعهد به بيعت امام مانع از بازگشتشان شود. لذا در جمع همراهان حضور يافت و فرمود: «خبر دردناك قتل مسلم بن عقيل و هاني بن عروة و عبدالله بن يقطر به ما رسيد، و شيعيان ما با اين كار ما را رها كردند و پيمان شكني نمودند. پس هر كس مايل است باز گردد، مي تواند برگردد و از ناحيه ما تعهّدي بر او نيست.» [1] .

برداشتن بيعت در شرائط دشوار مبارزه كه هر رهبري به دنبال حفظ نيرو است، چه معنا و مفهومي دارد؟ جز اصل بودن «ارزشهاي اخلاقي» و زير پا نگذاشتن آنها در هر شرائطي؟ و آيا اين خصلت جز از شخصيتهاي آزاده يافت مي شود؟ بار ديگر همين مطلب را در شب عاشورا در جمع يارانش به صورت آشكار و با بيان حكمت آن تكرار فرمود: «شما با من همراه شديد، چون مي دانستيد كه من به سوي قومي حركت مي كنم كه با زبانها و قلب هاشان با من بيعت كرده اند، و حال مطلب به عكس شده زيرا شيطان بر آنها مسلط شده و ياد خدا را فراموش كرده اند و اكنون هيچ قصدي جز كشتن من و مجاهدان همراه من و پس از آن غارت و اسارت حريم من ندارند و من بيم دارم كه شما اين واقعيت را ندانيد و يا بدانيد و حيا كنيد (و از گفتن آن خجالت بكشيد). نزد ما خاندان پيامبر مكر حرام است پس هر كس كشته شدن با ما را نمي پسندد از تاريكي شب استفاده كند و برگردد...» [2] .


پاورقي

[1] موسوعه، ص‏348.

[2] همان، ص‏399.