بازگشت

مظاهر عزت و آزادگي از مدينه تا كربلا


مجموع ويژگيهاي ياد شده سبب گرديد كه امام در برابر در خواست نابه جاي حكومت بايستد و تن به بيعت ندهد و با قيام خونين خود درس ابدي حريت، آزادگي، مروت و مردانگي را به بشريت بياموزد. گريز از تن دادن به ذلت و پستي از خصوصيات انسانهاي آزاده است. پيام نهضت امام حركت و رفتارهاي امام، برخورد او با دوستان و دشمنان و زندگي و مرگ او با ذلت و پستي بيگانه بود. و اين پيام در نهضت حسيني آن قدر واضح و روشن است كه او را «سرور آزادگان» لقب داده اند. و قيامش نه تنها الگوي شيعيان و مسلمانان گشته، بلكه مستضعفان عالم از هر مكتب و آئيني او را اسوه و الگوي خود مي شناسند. وقتي كه معاوية ابي سفيان با آن فراست و كياست كم نظير خود نتوانست امام حسين (ع) را به بيعت با يزيد متقاعد سازد، و آن حضرت را به بيعت وادار كند، ديگران به طريق اولي از عهده اين مهم بر نمي آمدند. هنگامي كه عبدالله بن زبير از امام جويا شد در برابر درخواست بيعت يزيد چه خواهي كرد، فرمود: «از بيعت با يزيد امتناع خواهم ورزيد و زير بار بردگي و ذلت نخواهم رفت». [1] .

و هنگامي كه در حضور حاكم مدينه با تهديد مروان مبني بر بيعت با يزيد مواجه شد، عكس العمل تندي نشان داده و پس از معرفي خود و يزيد فرمود: «شخصيتي چون من با شخصي چون يزيد هرگز بيعت نمي كند». [2] .

امام مصمم بود با يزيد بن معاويه بيعت نكند و عليه حكومت نامشروع وي قيام نمايد. نه تنها يزيد را براي اين منصب خطير شايسته نمي دانست و آن را با صراحت به معاويه نوشت كه انسان از امين شمردن شارب الخمر بر يك درهم امتناع مي ورزد، پس چگونه مي توان امانتي چون حكومتي اسلامي را به يزيد سپرد؟! «...فكيف تولّي علي امة محمد من يشرب المسكر؟ و شارب الخمر من الفاسقين و شارب المسكر من الاشرار و ليس شارب الخمر بامين علي درهم فكيف علي الامّة». [3] .

اگر شخصيت يزيد و رفتار اجتماعي او قابل تحمل بود، چه بسا امام نيز همچون برادرش امام مجتبي (ع) از حق شخصي خود براي مصالح اسلام و مسلمين مي گذشت، اما در اين مرحله قرار گرفتن يزيد در مسند خلافت به معناي نابودي اسلام بود. امام بارها از شهادت خود در اين راه خبر داد و به كساني كه حضرت را پند مي دادند كه از قيام و مخالفت بر ضد امويان صرف نظر كند، مي فرمود: هرگز بيعت نخواهم كرد و تن به پستي و رذالت نخواهم داد: «ولا اعطي الدنية من نفسي ابداً». [4] .

اصولاً گرفتار شدن امت اسلامي به حاكميت شخصي چون يزيد معلول سكوت و بي تفاوتي و ذلت پذيري مردم در برابر معاوية بن ابي سفيان بود. از اينكه علي رغم دستور پيغمبر مبني بر اينكه خلافت بر فرزندان ابي سفيان حرام است، مردم زير بار حكومت معاويه رفتند و اينك بايد ذلت و اسارت حكومت يزيد را تحمل مي كردند. كسي كه از مردم بر «بردگي و بندگي خويش» بيعت مي خواست، نه بيعت با حكومتي كه پاسدار حقوق اجتماعي و سياسي مردم باشد. نمونه بارز آن مأموريت مسلم بن عقبه در سركوب كردن مردم مدينه بود كه پيشتر بدان اشاره كرديم. با توجه به شواهد فراواني كه در گفتار و كردار امام در طول قيام بر ضد امويان وجود دارد،اگر گفته شود امام در صدد بود تا جامعه خفته و بي تفاوت نسبت به پايمال شدن ارزشهاي انساني را از خواب غفلت بيدار كند و به همگان بفهماند كه بهاي آدمي بيش ازآن است كه براي زندگي چند روزه دنيا تن به ذلت و پستي دهد و «زندگي ذلت بار» رابر «مرگ با عزت» ترجيح دهد. اين حقيقت هم در شعارهاي امام متبلور بود، هم در سخنان امام با رجال و شخصيتها و مردم، و هم در عمل آن بزرگوار. اينك به نمونه هايي اشاره مي شود.


پاورقي

[1] همان، ص‏278.

[2] همان، ص‏283.

[3] همان، ص‏258.

[4] همان، ص‏291.