كشتن منتقدان و مخالفان
- ابوذر كه به بدعتهاي امويان در دين، حيف و ميل بيت المال، مخالفت ايشان با سنت پيغمبر، تهمت زدن به حق گويان و منزوي ساختن شايستگان معترض بود و حتي آرزوي مرگ مي كرد، به مدينه احضار شد و توسط خليفه سوم به صحراي ربذه تبعيد گشت و در غربت و مظلوميت از دنيا رفت. [1] او به مردم هشدار مي داد كه در برابر بدعتها بايستند، هر چند به شكنجه، محروميت و تبعيدشان بيانجامد. [2] .
- حجر بن عدي كندي و يارانش تنها به جرم مخالفت با بدعتهاي امويان و امر به معروف و نهي از منكر به قتل رسيدند. امام حسين (ع) در يكي از نامه هايش به معاويه او را مخاطب ساخته و مي فرمايد: «الست قاتل حجر و اصحابه العابدين المخبتين الذين كانوا يستفظعون البدع و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر؟ فقتلتهم ظلماً و عدواناً من بعد ما اعطيتهم المواثيق الغليظة و العهود المؤكدة جرأة علي الله و استخفافاً بعهده؛ [3] .
آيا تو نبودي كه حجر و يارانش را كه عابد و خاشع در برابر خدا بودند، كساني كه بدعتها را خطرناك خوانده و امر به معروف و نهي از منكر مي كردند، كشتي؟ تو پس از آنكه پيمانهاي محكم و مؤكّد (به در امان بودن) آنان دادي، به خاطر جرأت و گستاخي در برابر خدا و ناچيز شمردن عهد و پيمان الهي، ظالمانه و متجاوزانه آنان را به قتل رساندي».
پاورقي
[1] شيخ مفيد، امالي ترجمه حسين استاد ولي، ص133 - 134، بنياد پژوهشهاي اسلامي.
[2] همان، ص181 - 182.
[3] موسوعة، ص253.