بازگشت

آسيب شناسي باورهاي ديني


از ديد تاريخي، احياي دين، مسبوق عارضه اي است كه بر دين وارد مي شود. شجره طيبه دين در اوضاع و مقاطع مختلف احياناً دچار عارضه، آسيب يا آفت مي شود. احياگر در عرصه احياي دين با دو تشخيص فوق العاده مهم روبه رو است: تشخيص درد و تشخيص درمان. بنابراين اساس كار احياگران را مي توان در «دردشناسي» و «درمانگري» خلاصه كرد. نكته شايان توجه اين است كه دين در تاريخ حيات و حضور خود در جامعه انساني، نه با يك عارضه يا درد واحد روبه رو بوده است و نه احياگران درمان واحدي راپيش رو نهاده اند. لذا در عرصه احياگري با «دردهايي» و به تبع «درمانهايي» روبه رو بوده ايم. در اين ميان، توفيق احياگر، در گام نخست مديون و مرهون دردشناسي صائب اوست. اگر احياگر درد دين عصر خود را در نيابد و سرّ اعوجاج و رنجوري آن را كشف نكند و دچار خطا شود از اساس، ره به خطا برده است و اگر درد دين را به نيكي در يابد گامي ديگر براي توفيق در پيش روي دارد و آن حُسن درمان است. [1] از اين رو است كه «آسيب شناسي» (pathology) بحث مهمي در احياگري دين مي باشد. «آسيب شناسي» اصطلاحي است در علم پزشكي كه به حالت آسيب مند بودن سلول هاي زنده اشاره دارد. در اين حالت سلول ها به علت رشد بي رويه يا دلايل ديگر، حيات موجودات زنده را در معرض خطر قرار مي دهند. اين اصطلاح به معني دانش شناخت بافت هاي آسيب ديده در بيمارها نيز به كار رفته است. اصطلاح آسيب شناسي در علوم انساني و علوم اجتماعي نيز به كار گرفته شده و در بحث انحرافات اجتماعي و كجروي ها جاي خود را باز نمود. اصطلاح «آسيب شناسي ديني» يك اصطلاح جديد در حوزه انديشه ديني است. شايد بتوان مدعي شد كه مرحوم شهيد مطهري اولين كسي بود كه اصطلاح آسيب شناسي ديني را وارد حوزه انديشه ديني كرد و در آثار خود از آن بهره برد. مي توان «آسيب شناسي ديني» را اين گونه تعريف كرد: آسيب شناسي ديني يعني شناخت آسيب ها و اشكالاتي كه بر اعتقاد و باور ديني و يا آگاهي و معرفت ديني و يا رفتار و عمل ديني افراد و جامعه ديني وارد شده يا ممكن است كه وارد بشود. [2] بر اين اساس مي توان حركت احياگرانه امام حسين (ع) را حركتي بر مبناي شناخت آفت ها و آسيب هاي ديني كه جامعه اسلامي را در نورديده بود دانست.


پاورقي

[1] خورشيد شهادت، دفتر دوم، ص 139.

[2] علي دژکام، معرفت ديني، مرکز پژوهشهاي اسلامي، ص 97.