بازگشت

توطئه ي نظامي عليه پيامبر و عترت او


برخورد و درگيري پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم با منافقين، سخت تر از درگيري با مشركين بود زيرا منافقين چهره ي خصمانه خود را زير نقاب دوستي پنهان مي داشتند. هر روز توطئه اي خائنانه عليه پيامبر طرح مي كردند، و حيله اي تازه مي آفريدند... پس از رحلت پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم بر عليه عترت و صالحان امت پيامبر توطئه كردند، و آنها را با قتل و آوارگي مورد هجوم و ضرب و شتم قرار دادند. و اگر به قتل و شكنجه نمي انجاميد، به عذرهاي كاذب و بهانه هاي دروغين به طاغوتي ستمگر پناهنده مي شدند تا بر خاندان رسول اكرم و معتقدين به خط ولايت و طهارت، جور و ستم نمايند.

جنايتي را كه يزيد نسبت به وجود مقدس حسين عليه السلام مرتكب گرديد، اطاعت از خدا و رسولش رقم زدند!!


ابوبكر بن العربي در كتاب العواصم من القواصم (صفحه 222، چاپ سال 1375 ه) مي گويد: شرعا بيعت با يزيد منعقد شده بود. زيرا يكنفر با او بيعت كرده است! گرچه حتي اين يك نفر پدرش معاويه باشد!... و در صفحه ي 232 مي گويد: هيچ كس در جنگ با حسين وارد نشد، و او را نكشت مگر به تأكيد اقوال و احاديث زيادي كه از جدش رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم رسيده بود. از جمله؛ آن كه مي گويند رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم فرمود: «... هر كس خواست بين امت را كه وحدت كلمه دارند، تفرقه بياندازد. هر كس مي خواهد باشد، او را با شمشير بزنيد.»!

يزيد به امر رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم حسين را مي كشت، و براساس اطاعت از خدا و براي خشنودي و رغبت و ميل به بهشت او را به قتل مي رساند!!

اما حسين عليه السلام، هيچ عذري ندارد، چرا كه او بر امام زمان خود، كه شرعا با او بيعت شده، و به صرف تأييد و بيعت پدرش معاويه، خليفه بود شوريده است!!!

من نمي دانم اين جناب ابن العربي و كساني كه مانند او فكر مي كنند چگونه بين كشته شدن حسين با شمشير جدش كه بر امام خود يزيد! خروج كرده، و خروج غير عادلانه و غير منطقي عايشه و معاويه و طلحه و زبير عليه امام علي عليه السلام كه انصار و مهاجرين با او بيعت كردند، جمع كرده است؛ و چگونه توجيه مي كند؟! اين حضرات چرا در آن جا سكوت مي كنند؟! محب الدين خطيب، تفسر عجيبي بر سخن صاحب عواصم در صفحه 222 دارد كه شنيدني است. او مي گويد «اگر معاويه مسأله ي شورا را در بين مسلمين رها مي كرد، و براي يزيد بيعت نمي گرفت، فتنه ها و كشتارهايي رخ مي داد كه امور مسلمين را مختل كرده و نظام اسلامي را از نظم و انتظام خارج مي ساخت!!...» و نيز اين خطيب شكاك منحط تفسيري بر صفحه 232 كتاب عواصم دارد كه خواندني است: «يزيد اهل عدالت، مراقبت و مواظبت بر نماز، و به دنبال كارهاي خير، و پيوسته مجري و ملازم سنت بود»!!!

يزيد از ديدگاه صاحب خطوط عريضه و صاحب عواصم فردي است پاك و باتقوا و در قربانگاه كربلا، به دنبال عدالت، و احياي سنت است. و نماز را با حلال شمردن هتك كعبه، و رفع حرمت و تقدس آن، به پا مي دارد!... آيا


بغض و دشمني او را با خدا و رسول و عترتش نشنيده و نديده اند؟! با كدامين حجت و دليل به اين منطق پاسخ مي دهيد؟- زهي بي شرمي - و سخافت و بي وجداني!

پروردگارا به تو پناه مي بريم كه در دين ابن عربي و مذهب محب الدين، يزيد و ابن زياد، پاك و باتقوا هستند! خداوندا! مباد كه كسي به چنين سخن باطل و گزافه اي گواهي دهد و اعتراف كند. كه هر كس چنين كند، بر آيين شرك آميز يزيد و معاويه و پدران مشركش مي باشد. هر كس نيز بگويد كه حسين عليه السلام را شيعيانش كشتند، بر همين دين منفور و شيطاني و همان آيين شرك و ستم بوده است.