بازگشت

ناصبي و منافق


ناصبي؛ كسي است كه دشمني و خصومت با اهل بيت رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم را آشكار مي كند.

منافق؛ كسي است كه كفر را در نهانخانه ي قلبش مخفي، و با زبان، اظهار ايمان مي كند. قادر متعال مي فرمايد: اي پيامبر با كفار و منافقين جهاد و نبرد كن، و با آنها به شدت و خشونت رفتار نما، و بدان كه جايگاه آنها جهنم، بدترين منزلگاه است آنها (منافقين) به خدا سوگند مي خورند كه حرف كفر بر زبان نياورده اند، چنين نيست البته كه سخن كفر گفته اند، و پس از اظهار اسلام كافر شدند، و بر اهدافي كه دست نيافتند همت گماشته و تصميم گرفتند. (توبه / 74).

مفسرين گويند: پانزده نفر از منافقين به اتفاق، تصميم گرفتند كه وقتي رسول خدا با شترش در هنگام شب، از يك منطقه خطرناك پر پيچ و خم رد مي شود، شتر او را رم دهند، و او را به قعر دره اي عميق اندازند. (در اين سفر پيامبر از غزوه تبوك مراجعت مي فرمود)

سر دسته ي اين منافقين در عصر رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم عبدالله بن ابي بود كه جمع منافقان را عليه اسلام و پيامبر، رهبري مي كرد.


البته زمين پهناور الهي از وجود منافقان توطئه گر كه هر لحظه عليه باورمندان مخلص و مبارز و انقلابي، طرح و نقشه مي كشند، تهي نيست. آنها واژه ها و تعبيراتي را كه به خير و سعادت رهنمون مي شود، دگرگون و تحريف مي كنند، و تلاش مذبوحانه اي در جهت تخريب و افساد در زمين به نام دين و حكمت و منطق و مصلحت عمومي مي كنند خداوند به گروهي از مفسدان نفاق پيشه اشاراتي شنيدني دارد:

(و كذلك جعلنا لكل نبي عدوا شياطين الانس و الجن يوحي بعضهم الي بعض زخرف القول غرورا...)

(انعام / 112): و نيز در مقابل هر پيامبري يك عده از شياطين انس و جن را به دشمني قرار داديم كه آنها به بعضي ديگر (براي اغفال مؤمنان) سخنان آراسته و ظاهر فريبي را القاء كنند. و اگر خداوند مي خواست چنين رخ نمي داد.

گروهي منافق، حق را با باطل مي آميزند، و حق را آشكارا كتمان مي كنند... برخي از نويسندگان عصر حاضر، حركت منافقين را ضد انقلاب ناميده اند و به راستي چه گزينه ي صحيحي انتخاب كرده اند.