بازگشت

قرآن و علماي اقتصاد و جامعه شناس


در جريده ي الاهرام مقاله اي تحت عنوان «معيار تمدن» نوشته ي دكتر زكي نجيب محمود خواندم كه در آن گفته بود: گروهي از علماي اقتصاد و جامعه شناس تصميم گرفتند معياري براي سنجش و ارزيابي علل پيشرفت و عوامل عقب ماندگي مشخص كنند. اولين معياري كه وضع كرده اند عبارت است از ميانگين درآمد شخصي افراد. و گفتند آيا مي توان آن را معياري براي تمدن و جامعه قرار دهيم، به طوري كه اگر درآمد شخصي بالا بود، نشانه ي پيشرفت، و اگر پايين بود، دليل ركود و عقب ماندگي قلمداد شود... در فرجام به اين نتيجه رسيدند كه حيات انساني داراي ابعاد زياد و جهات گوناگوني مي باشد و خلاصه يك پديده ي كلي، غير قابل تجزيه، و انفكاك ناپذير است. «تمدن»؛ محصول تمامي اين ابعاد، و جهات گوناگون است. تنها ارقام توليد، و درآمد، عامل تعيين كننده نيست و خلاصه به اين برآورد قطعي رسيدند كه انسانيت فقط با آب و نان زنده نيست... بنابراين


اگر سطح درآمدي مثلا به ميزان 50 درصد افزايش يافت، ميزان سطح آگاهي و فرهنگ و اخلاق و بهداشت و امنيت و آزادي به مقدار 50 درصد افزوده نخواهد شد.

به هر تقدير علماي علم اقتصاد و جامعه شناسي از معيارهاي ديگري در كنار افزايش سطح بهره وري اقتصادي سخن مي گويند، و در پايان اعلام كردند كه تمدن با عوامل زير نيز سنجيده و ارزيابي مي شود:

1- رعايت بهداشت عمومي: رعايتي دقيق و آگاهانه و پيشگيرانه و درمان بخش.

2- تربيت صحيح: كه براساس تحول شخصيت انساني با تمام امكانات و نيروها عمل مي كند... در غير اين صورت ممكن است دولتي، ميليونها تومان در مسايل آموزشي هزينه كند، بدون اين كه مردم را به تمدن و سطوح متعالي ارتقا دهد و فقط آماري از دارندگان گواهينامه افرادي را كه به خرافات اعتقاد، و در جهالت مدرن تعصب دارند، افزايش دهند.

3- ايجاد فرصت هاي مناسب و بهره وري از فرصت هاي شغلي براي مردم، و تهيه زمينه ي كار برحسب استعدادها و شايستگي ها.

4- تضمين امنيت و آزادي و عدالت و مساوات، و سيادت و حاكميت قانون، حاكميتي كه همه در مقابل قوانين و اصول و مقررات خاضع و تسليم باشند، و هيچ فرقي بين حاكم و محكوم و بزرگ و كوچك نباشد.

جمع اين شرايط، تمدن را تحقق مي بخشد، و زندگي، رنگ زيبايي را به خود مي گيرد، و طعم آن لذت بخش و محتواي آن ثقيل و گرانسنگ و ارزشمند مي گردد. متون صريح قرآن و سنت نيز بر طلب علم و رعايت بهداشت، و اقامه ي عدالت و تضمين امنيت و حريت و مساوات ترغيب مي كند، و به حياتي معقول، برتر و كاملتر بر مي انگيزد. و اي كاش پيش از آگاهي به اين مقولات، ما به تعابيري از تفسير اين قبيل آيات آگاه مي شديم كه:

(يا ايها الذين آمنوا استجيبوا للله و للرسول اذا دعاكم لما يحييكم).

(انفال / 24): اي كساني كه ايمان آورده ايد، وقتي شما را به سوي پيامي حيات بخش و نجات آفرين فرا مي خوانند خدا و رسولش را اجابت نماييد.


و نيز: (ان هذا القران يهدي للتي هي اقوم)

(الاسراء / 19): اين قرآن به بهترين و محكم ترين راه، هدايت و رهبري مي كند.

يعني به حياتي افضل، دنياي برتر، دعوت و رهبري مي كند. و بسياري ديگر از آيات كه اسلام و رسالت قرآن را با جلوه هايي زيبا متجلي مي سازد.

و مضافا اين كه سخن از تمدن و نور و روشنايي، و حياتي برتر و كاملتر، در حقيقت، سخن از حسين و قرآن است؛ چرا كه اين دو گوهر گرانبها به بهترين راه قيام، و عاليترين و محكم ترين شيوه و خط مشي زندگي، هدايت و رهبري مي كنند.

سؤالات

1- افتخار و برتري از نظر قرآن در چه چيزهايي مي تواند باشد در اين زمينه روايتي از پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله وسلم و دختر گراميشان نقل كنيد.

2- چه نوع اعمالي براي انسان در اجتماع و در پيشگاه خداوند مفيد است؟ دو آيه از قرآن در اين زمينه ذكر كنيد.

3- فلسفه ي صلح امام حسن عليه السلام از نظر شيعه را بيان كنيد.