بازگشت

افتخار به اصل و نسب


ماهيت و جوهره ي وجودي آدمي به كار و تلاش است نه به مال و نسب. خداوند متعال مي فرمايد: عزيزترين شما نزد خداوند، پروا پيشه ترين شماست (حجرات / 13) و مي فرمايد:

(فلا انساب بينهم يومئذ مؤمنون / 101).

: در ميانشان در آن روز هيچ گونه رابطه ي نسبي و قوم و خويش بازي نخواهد بود.

رسول اكرم صلي الله عليه وآله وسلم به پاره ي تنش فاطمه ي زهرا عليهاالسلام مي فرمايد: (اعملي يا فاطمه فاني لا اغني لك عن الله شيئا...): فاطمه جان، تلاش كن، كه من براي تو در پيشگاه خداوند كارساز نيستم.

وقتي كه پاكي آدمي با اخلاقي نيك و كريمانه، و عملي شايسته و صالح جمع شود، نور علي نور مي گردد. و اين همان چيزي است كه «جواهري»،


شاعر معروف مي گويد: «ذريه و نسل، محصول وراثتي است كه از يكديگر نشأت مي گيرد، و خداوند شنواي داناست».

ارزش و افتخار والا وقتي است كه مزين به طاعت الهي، و ستايش پروردگار باشد، در همين رابطه مي فرمايد: آيا مؤمن هم رديف و مساوي با فاسق است، هرگز مساوي نيستند. (سجده / 18)

افتخار و تفوق، لازمه ي حيات سياسي و اجتماعي است پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله وسلم به فصاحت قريش فخر مي كرد. و اميرالمؤمنين علي عليه السلام به معاويه مي گويد: به چه چيز خود مي بالي، پيامبر از ماست، و تكذيب كننده از شما است. و شير خدا از ما است، و شير احلاف از شما است. سرور جوانان اهل بهشت از ما است، و صبيه ي آتش دوزخ از شما است. ما داراي بهترين زنان جهان هستيم، شما داراي حمالة الحطب مي باشيد.

افتخار حسنين به جدشان، سرور دو جهان، و به پدر و مادرشان مي باشد. امام حسين عليه السلام در حالي كه با ارتش كفر و ستم نبرد مي كرد، فرمود: من حسين پسر علي هستم. فرزندش زين العابدين در مجلس يزيد مي گويد: من مشهورتر از آنم كه بخواهم يادآوري شوم... و وقتي مؤذن به صدا درآمد و گفت: اشهد ان محمدا رسول الله، امام به يزيد فرمود: آيا محمد صلي الله عليه وآله وسلم جد تو است يا جد من؟ و در نهج البلاغه آمده است كه: در وفاداري تعصب ورزيد... و از نيكي تبعيت كنيد.... و فراگير فضل باشيد، و از ستم و تجاوز دست برداريد... و انصاف را در حق رعايت كنيد... و از توسعه ي فساد در زمين اجتناب ورزيد.