بازگشت

اما تبيين حقيقت


از مقالات «بدوي» چنين به نظر مي رسد كه كوربن تمام مذاهب شيعه را يك مذهب مي بيند، او بدون استثنا يك معيار كلي براي داوري ارايه مي دهد... او اسماعيليه را كه معتقد به باطنيه مي باشند با شيعه ي اثني عشري كه تأويل باطن را براي دين خطرناك، بلكه محققا عامل انهدام آن از اساس مي داند، اشتباه كرده است. كوربن حكم خود را به طور قاطع بر هر فرد شيعي صادر كرده و مي گويد؛ شيعه «باطني» است، و مي گويد: شيعه به ولايت يا امامت را كه باطن نبوت مي داند، شناخته مي شود!

تمام علماي اثني عشري يك قول واحد را در كتابها و حلقه هاي درسي خود مدون و تدريس مي كنند و معتقدند، كه ظواهر قرآن و سنت دليل قاطعي است در كشف اراده ي خدا و رسولش. از دلايل مورد استناد آنها سخن پروردگار است كه مي فرمايد: قرآن كتابي است كه آياتش به زبان عربي براي آگاهان است (فصلت / 3). و مي فرمايد: بر پيامبر جز ابلاغ آشكار مكتب و رسالت مبين مسئوليت ديگري نيست (نور / 54). و نيز مي فرمايد:

(هذا بيان للناس آل عمران / 138): اين قرآن بيانيه ي قاطعي براي هدايت مردم است.

علما با اين آيات و ساير آيات استدلال كرده اند كه روش شارع در خطاب و تبيين، همان طريقي مردمي و قابل فهمي است، كه همه از ظواهر آن مي فهمند.

به همين دليل است كه اجتهاد در مقابل نص، و تأويل به غير ظاهر نص حرام است، مگر آن كه اين ظاهر نص (آيات) متناسب با شأن و جلال و عظمت خداوند نباشد. كه به داوري و حكم عقل و بداهت آن در تأويل عرفي كه هر عاقل به آن متوسل مي شود، تكيه مي شود. مانند آن كه چشم و


گوش خداوند را به علم تأويل مي كنند؛ و يد را به قدرت، و عرش را ملك و سيطره و سلطه، تأويل مي نمايند.

اجماع شيعه ي دوازده امامي بر اين باور است كه هر كس با ظاهر نصوص قرآني و محمدي مخالفت كند، به گمان اين كه در وراي آن يك مفهوم باطني پنهان، و غيب الغيوبي در آن سوي ظاهر نهاده شده، مرتكب جعل بدعت در دين، و كوشا در انهدام اركان آن شده است.

در زير اشاره اي به تفاوت نبي و امام، و وظيفه ي هر يك، به گونه اي كه اعتقاد شيعه اثني عشري است، خواهيم نمود.