بازگشت

سه بيماري مهلك


اگر سه پديده نبود، انسان سرش را خم و خود را پست نمي ساخت: فقر و مرض و مرگ. «مرگ» در هم شكننده ي آرزوها، و ويرانگر لذات است. و «فقر»، حالت احتضار بدون حضور مرگ است. و «مرض»، زندگي را تبديل به جهنم مي كند... و اگر هر پديده اي داراي آثار سلبي و ايجابي و خير و شر باشد، بنابراين حداقل اثر خير در هر يك از اين آسيبهاي سه گانه اين است كه از بلند پروازي انسان و غرور و تكبرش جلوگيري مي كند. و اگر غير از اين بود غرور گناه سراسر وجود آدمي را فرا مي گرفت.

تنها مرگ است كه چاره اي ندارد، زيرا از سوي قاهر مطلق است. و از


زمين برنمي خيزد. بسياري از پديده ها مانند؛ فقر و بيماريها، ساخته دست انسان است، نه برخاسته از اراده ي الهي، درست مانند جهل كه برآمده از قصور آدمي در نيل به آگاهي است، و راه حل آن عبارت است از: طب رايگان، و ايجاد عدالت اجتماعي، با شريك ساختن فقير در اموال ثروتمندان طبق قواعد و ضوابط شرع و عرف. و برنامه ريزي صحيح اقتصادي و ساير اقدامات عادلانه.

در كتاب وسايل الشيعه از قول امام صادق عليه السلام نقل است كه: مردم به فقر و گرسنگي و برهنگي دچار نشدند، مگر به واسطه ي چپاول و گناه ثروتمندان... اين است كه خداوند براي فقرا در اموال ثروتمندان حقوقي را واجب فرموده كه بايد آن را ادا كنند، و اگر آن چه بر او واجب است كفايت زاد و توش و زندگي فقرا را نكند، بايد يقه ي كسي را كه مانع اجراي حقوق و اداي آن شده، گرفت؛ نه آن كه تقصير را به گردن خدا و دين و آيين انداخت. يعني مقصر اصلي پيدايش پديده ي فقر؛ ثروتمندان جامعه اند، نه خدا و مذهب و دين و مكتب. و در نهج البلاغه آمده است كه: خداوند تبارك و تعالي روزي و مايحتاج فقرا را در اندوخته ي ثروت اغنيا قرار داده است. هيچ فقيري گرسنه نماند جز آن كه ثروتمند از بهره ي او سودها برده است. خداوند از پول دارها در مورد فقر جامعه سؤال خواهد كرد. بدين معنا كه وقتي ثروت اغنيا افزوده مي شود، فقر و بيچارگي فقرا نيز زياد مي شود، و هر گاه يك غني از پرخوري مي افتد و مي ميرد، هزاران گرسنه در كنارش از گرسنگي تلف مي شوند! هيچ عاقل منصف و باوجداني در اين حقيقت شك و ترديدي ندارد و راه جدال و ستيز را عليه دين و مكتب راستين نمي پويد.