بازگشت

شيعه و سني


«استاد جمعه» پيرامون شيعه و سني به طور شفاهي اين گونه اظهار نظر مي كند:

«بيشتر نويسنده هاي عرب مغرضانه و منافقانه، اصرار دارند بگويند كه انقلاب اسلامي ايران يك انقلاب شيعي است و مي خواهد ميان كليه مسلمانان اختلاف و تفرقه به وجود آورد. در حالي كه شيعه اثني عشري، مذهبي همانند مذاهب ديگر اسلامي است و اگر چنان چه ميان آنان اختلاف ظاهري وجود دارد، به علت اين است كه پيشوايان شيعي - يعني علما و مراجع - مستقل هستند، و اين امتيازي است كه علماي شيعه بر روحانيت اهل سنت دارند.

و در حقيقت اگر اين چنين نبود، «امام خميني» نمي توانست قيامي عليه طاغوت دو هزار و پانصد ساله برپا كند. در حالي كه سادات خائن رئيس جمهوري معدوم مصر - در اين هنگام توانست به زور، شخصيتهاي «الازهر» را وادار به نوشتن فتوايي فريبنده در مدح پيمان سازش با اسرائيل كند و در واقع آنان با اين عمل، اشغال مقدسات اسلامي به دست اسرائيل را تأييد كردند و اين مورد پسند و رضاي خداوند و رسولش نمي باشد.»

به گفته ي نويسنده: «علماي شيعه در شريعت اسلامي بر علماي اهل سنت پيشي و امتياز دارند، زيرا كليه ي «علماي الازهر»، حتي رييس و بزرگشان از حقوق بگيران دولت هستند و با حكم و فرمان دولت عزل و نصب مي شوند. در حالي علماي شيعه، داراي بودجه مستقل هستند و از هيچ سلطه گري پولي دريافت نمي دارند».

در اين زمينه، شاه سعي فراوان داشت كه تمام علماي شيعه را همانند علماي الازهر، به استخدام خود درآورد، و در اين مورد پافشاري و اصرار زيادي نمود. اما عاقبت ديديم تمامي كوزه ها بر سرش شكست و ناكام به گورستان فرعونيان رهسپار شد.

در اين جا از ادامه مقاله ي استاد جمعه صرف نظر مي كنيم و در عناوين زير به شعارهايي اشاره اي مي كنيم كه مردم مسلمان ايران در تظاهرات عليه شاه و نظام ساواك او مي دادند، و آن بهترين دليل است كه انقلاب


اسلامي ايران يك روح حسيني و عاشورايي دارد و از قيام حسين بن علي عليه السلام سرچشمه گرفته است، كه در همان لحظات آخر روز عاشورا فرمود:

(امضي علي ديني النبي)

«بر دين و راه پيامبر رهسپارم و مطلقا هيچ چيز ديگر را بر آن ترجيح نمي دهم».