بازگشت

نظام اسلامي و حاكميت مستضعفان


در واقع، خداوند منان، دعوت و رسالت و نظام اسلامي را در خطاب به پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله وسلم چنين مشخص و ترسيم نموده است:


(و ما ارسلناك الا رحمة للعالمين) [1] .

: (و اي رسول! ما تو را نفرستاديم مگر آن كه رحمت بر تمام جهانيان باشي).

و درباره اجراي عدالت و حكومت عدل، قرآن به پيامبر مي فرمايد:

(فاحكم بين الناس بالحق و لا تتبع الهوي) [2] .

: «پس ميان مردم به حق حكومت و داوري كن و هرگز از هواي نفس پيروي مكن».

و در جاي ديگر مي فرمايد:

(كتاب انزلناه اليك لتخرج الناس من الظلمات الي النور) [3] .

: «اين قرآن، كتابي است كه بر تو فرو فرستاديم تا مردم را از تاريكيها بيرون آوري و به نور و روشنايي برساني.»

نبي گرامي اسلام رسالت خود را به امر خداوند متعال آغاز كرده و شالوده ي نظام صلح و محبت و رحمت و انسانيت را پي ريزي نمود.

همزمان و همگام با تأسيس اين نظام اسلامي، ميليون ها نفر از محرومان و مستضعفين زمين، از دست اربابان خود، يعني امپراتوري مسيحي روم و امپراتوري ايران، رهايي يافتند، و بسياري از آنان دين اسلام را پذيرفتند و آن را به آغوش كشيدند، تا از اربابان ظالم و مستبد و فاسد، آزاد و از نعمت اين نظام عدل و رحمت، بهره مند گردند و در سايه ي آن، زندگي شرافتمندانه داشته باشند.

اين است نظام و دولت اسلامي كه امام خميني خواستار پياده نمودن آن بوده است؛ زيرا براي تمامي مردم، رحمتي الهي است، خواه مسلمان و خواه غير مسلمان. از اين رو استعمارگران و صهيونيست ها و مزدوران وابسته به آنها، با اين نظام مقدس مبارزه مي كنند.

ايمان و حق، كالايي نيست كه مورد معامله واقع شود و يا در بازار مورد خريد و فروش قرار گيرد بنابراين از هر سلاح و دولت باطل و احزاب گمراه نيرومندتر مي باشد و اين يك پديده عاطفي نيست، بلكه عين واقعيت است. به عنوان نمونه حكومت ننگين شاه با اين كه مورد حمايت كشورهاي شرق و


غرب و پول و عناصر به ظاهر نيرومند و نيز مسلح به سلاح هاي نابود كننده بود، با شمشير دين و رهبري امام خميني و ايمان و عزم ياران او، با سرعتي بسان سرعت برق، نابود شد.


پاورقي

[1] انبياء / 107.

[2] صفحه / 26.

[3] ابراهيم / 1.