بازگشت

جنگ اعراب و اسرائيل


اندك مدتي پس از جنگ اعراب و اسرائيل در سال 1973 م، برحسب اتفاق و تصادف، با بعضي از اساتيد، نشستي داشتم. يكي از آنان از من پرسيد: جنگ اعراب و اسرائيل را چگونه مي بيني؟ و نظرت در اين باره چيست؟

گفتم: از طرفي نتايج آن چنان قابل غلو و مبالغه است آن گونه كه عده اي در اين باره مبالغه و غلو كردند - و حال آن كه اين طور نيست. و از طرف ديگر نمي توان از اهميت آن كاست، زيرا بيشتر مردم تصور مي كنند، ويتنامي ها معجزه كردند و در قرن بيستم كاري مافوق طبيعت انسان انجام دادند. دليل واهي اينان، اين است كه بمب هاي جهنمي كه آمريكا بر سر ويتنامي ها مي ريخت، از آنان افراد مبارز مي ساخت كه از مرگ نمي هراسيدند و هر مقدار اين بمباران ها شدت و قدرت مي يافت، بر عزم و صلابت و ثبات قدم ويتنامي ها افزوده مي شد.

فقيرترين و ضعيف ترين ملت ها در برابر غني ترين و قوي ترين كشورها در جهان به لحاظ نظامي و اقتصادي و پيشرفت تسليحاتي ايستاد و كمر خم


نكرد و سر به تعظيم فرود نياورد، و بر آن قدرت اهريمني فايق آمد! بنابراين، حتما رازي و عصاي سحر آميزي وجود داشته است!

ولي سرباز مصري، اين راز و عصاي سحر آميز را هنگامي ديد كه در چند ساعت «كانال سوئز» و خط دفاعي «بارلو» را درنورديد و به آتش كشيد و به جهان ثابت نمود كه انسانها داراي يك سرشت اند، چه ويتنامي باشند يا غير ويتنامي، سياه پوست باشند يا سفيد پوست و يا زردپوست. در حقيقت، مسأله جهاد و پيروزي و ايستادگي تا مرز پيروزي، با رهبري و اخلاص و هوش و شجاعت و تدبير آن پيوند مي خورد و نقش اساسي ايفا مي كند. يك انسان آگاه منصف ترديد نمي كند كه اگر آتش بس برقرار نمي شد، ارتش مصر به هر صورت حتي با قرباني هاي فراوان، «تل اويو» را آزاد مي كرد، ولي اگر ويتنامي ها، همين كار مصري ها را انجام مي دادند - يعني گذشتن از «كانال سوئز» و «خط دفاعي بارلو» - از آنان يك اسطوره مي ساختند. هنگامي كه داشتم جوابم را پايان مي دادم، براي بار دوم پرسيد: «اما پل هوايي در جنگ - كه آمريكا ميان خود و اسرائيل برقرار كرده بود - روشن ساخت كه مصري ها با آمريكا مي جنگيدند نه با اسرائيل!»

گفتم: «آيا ويتنامي ها رو در رو و به طور مستقيم با آمريكا مي جنگيدند يا با اسرائيل؟ و چگونه در برابر يك ميليون و نيم نيروي مسلح به سلاح هاي جديد، ثبات و صلابتي بي نظير نشان دادند، و هيچ گاه از جبروت و عظمت مادي آمريكا و طغيانش، ناتواني نشان ندادند؟ و آيا براي دفاع از سرزمين و آزادي و معنويات و شرف اسلامي، براي جنگيدن هيچ مجوزي جز اسرائيل نيست؟ و آيا جنگ با آمريكا براي مؤمنان و پاكان حرام است و نبايد با آمريكا جنگيد؟ [1] .



پاورقي

[1] در گذشته سياست استعماري و استکبار امپرياليسم آمريکا، سعي مي‏کرد که چهره‏ي خود را صلح طلب و به مردم ديگر کشورها دوست نشان دهد، و طوري وانمود مي‏کردند که آمريکا هيچ گونه چشم طمعي به منافع ملت‏هاي ديگر ندارد، در حالي که اين استعمار پير انگلستان و آمريکاي جنايت کار، به وجود آورنده‏ي اين غده‏ي سرطاني - اسرائيل - در کانون کشورهاي اسلامي هستند. و سؤال کننده در اين مقاله - آگاهانه يا ناآگاهانه - تصور مي‏کرد، آمريکا در اين ميان بي‏گناه است و نبايد با او جنگيد. (مترجم).