بازگشت

مجالس سوگواري و عزاداري


صاحب كتاب رابط به بين تصوف و تشيع مي گويد: «شهادت حسين عليه السلام حماسه ي بزرگي شد كه شيعه به وسيله ي آن ياد و خاطره ي آن قهرمان تاريخي كه اسلام را نجات داده و از آن حمايت و دفاع كرد، گرامي مي دارند. شيعه هر سال با تكرار ياد حسين عليه السلام و تبليغ آن، مردم را در جريان جزئيات واقعه ي كربلا قرار مي دهند، و از آن درسها و عبرتها مي آموزند، تا همچون زنگ خطر، مسلمين را كه در محاصره ي ستم و تجاوز مي باشند، آگاه سازند. مجالس سوكواري و عزاداري در ايام رويداد واقعه و روزهاي ديگر برپا مي شود. و شيعه با تمام توش و توان و توحيد صفوف بهم فشرده خود، عشق و علاقه ي زائد الوصفي را نسبت به اهل بيت ابراز مي دارند». شايان ذكر است كه اين عشق و علاقه دليل بر نفرت و كراهت به سايرين نيست.


اعتماد و علاقه ي شيعه به خاندان رسول اكرم، براساس كتاب خدا و سنت پيامبرش استوار است. چنان كه قرآن مي فرمايد: اي پيامبر بگو من از شما مزد و اجرتي براي انجام وظيفه رسالت خويش طلب نمي كنم جز مي خواهم كه با خويشاوندان نزديك و اهل بيت من محبت و دوستي كنيد (شوري / 23).

در تفسير بحر المحيط نوشته ي ابوحيان اندلسي، و تفسير روح البيان نوشته ي اسماعيل حقي، و تفسير غرايب القرآن نيشابوري آمده است كه به هنگام نزول اين آيه جمعي از صحابه پرسيدند: اي رسول خدا، آنهايي كه خويشاوند نزديك تو هستند، و محبت و مودت به آنها بر ما واجب شده است، كيانند!؟ پيامبر فرمود: آنان علي، و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام مي باشند.

و رسول اكرم صلي الله عليه وآله وسلم همواره مي فرمود: خدا را دوست بداريد، و مرا به خاطر عشق و علاقه ي به خدا دوست داشته باشيد، و اهل بيتم را به خاطر علاقه و دوستي من مورد محبت و مودت قرار دهيد.

ترمذي در سنن خود (جلد دوم، صفحه 308) و بغدادي در تاريخش، و زمخشري در كشاف و بسياري ديگر اين حديث را روايت كرده اند.

زمخشري از پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم حديث طولاني نقل مي كند كه در آن آمده است: «من مات علي حب آل محمد مات شهيدا»: هر كس با عشق و علاقه و محبت به خاندان پاك محمد صلي الله عليه وآله وسلم بميرد، شهيد از دنيا رفته است. «و من مات علي بغض آل محمد مات كافرا...!»: و هر كس با بغض و دشمني آل محمد بميرد، كافر از دنيا رفته است (رجوع كنيد به قسمت دوم كتاب فضايل الخمسه، صفحه 75 و پس از آن، چاپ 1384 ه)

«شيخ عبيدي» مفتي موصل در كتاب النواة تحت عنوان اسلام و مسلمين مي گويد: سخن پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم در حديث ثقلين كه مي فرمايد: «خدا را در مورد اهل بيت من به ياد داشته باشيد.» (مراقب و مواظب افكار و اعمال خود باشيد). اين جمله را سه بار تكرار فرمود كه به طور وضوح بيانگر حوادثي است كه پس از او نسبت به «اهل بيت» عليهم السلام آفريده مي شود. اين رويدادها در حرمت شكني و تجاوز به حريم ارزشهاي اهل بيت ننگ و ذلت براي


مسلمين است، و طعنه زيبايي است در ژرفاي اسلام، مادام كه با گذشت اعصار و قرنها، خون سرخ انسان جريان دارد.

دكتر شيبي در صفحه 98 مي گويد: بني اميه خطر ياد حسين عليه السلام را كه همواره شيعه در برپايي آن تكيه مي كند، احساس كرده و آگاه بودند. اين است كه مذبوحانه تلاش كردند تا با شادي و سرور به مقابله و مبارزه عليه ياد حسين عليه السلام بپردازند. از همين رو حجاج آن را سنت رسمي شادماني و عيد رسمي دولتي مردم شام اعلام كرد.

و اين سنت پليد در روزگار عبدالملك هم بود، و تا صلاح الدين ايوبي، و پادشاهان بني ايوب پس از دولت فاطميون نيز ادامه داشت. كه متأسفانه هنوز هم در كشورهاي عربي ادامه دارد!

چنان كه در خطط مقريزي (جلد دوم، صفحه 385) ذكر شده است. اقدام به انهدام قبر حسين عليه السلام براي جلوگيري مردم از زيارت او، توسط متوكل را مي توان از اقدامات گستاخانه ي خلفاي پليد عباسي نام برد.

اما بايد ديد چه حوادثي بعد از اين تلاشهاي مذبوحانه روي داد؟ سرنوشت و سرگذشت حسين عليه السلام درست همانند سرنوشت و سرگذشت خود اسلام است كه طاغوت هاي ستمگر شرك و تجاوز و سردمداران كفر و فساد خواستند نور حيات بخش و هدايت آفرين آن را خاموش سازند، ولي نتوانستند و در پاسخ كافران فرمود:

(يريدون ليطفئوا نور الله بافواههم و الله متم نوره ولو كره الكافرون)

(صف / 8).

: آنها مي خواهند نور خدا را با پف دهان خود خاموش سازند، و خداوند نور حيات بخش آيات نوراني خود را علي رغم ميل كافران به اتمام و انجام خواهد رساند.

[چراغي كه خدا برفروزد هر آن كس پف كند ريشش (ريشه اش) بسوزد]

اضافه مي كنيم كه شيعه با تكرار ياد و خاطره ي شهادت حسين عليه السلام مردم را نسبت به دولت جور و ستم، بيدار و آگاه و انحراف حكومت ها و رژيم ها را با اين معيار الهي مشخص و روشن مي سازند. (اشاره به منتقدي كه از يكي از علماي شيعه در مورد تكرار ياد حسين عليه السلام پرسيده و گفته بود: چرا شما


شب و روز از حسين عليه السلام و كربلا ياد مي كنيد؟ آن عالم آگاه شيعي فرموده بود: «براي اين كه متعصب هاي غير شيعي وجود حسين عليه السلام را انكار نكنند، و آن چه در كربلا اتفاق افتاده از ياد نبرند و منكر نشوند، چنان كه «واقعه ي غدير» را انكار و واقعيت آن را پايمال كردند، و كار خلافت را بجايي رساندند كه براي يزيد و روزگار شيرينش فضايل و امتيازاتي نيز تراشيدند». آري، اين است فلسفه ي ياد حسين عليه السلام و انگيزه ي ذكر كربلا، تا دشمن خيال نكند اسلام به بن بست رسيده، و ديگر سوژه اي براي استمرار حيات اميد بخش و تحرك توده ها وجود ندارد.

اگر حسين عليه السلام، و شهادت فداكارانه ي او نبود، جلوه هاي پرشكوه ساير ائمه ي بر حق نيز از ميان مي رفت. آثار و ميراث فرهنگي و معنوي آنها، و اسلام و قرآن نيز در معرض نابودي قرار مي گرفت، و خلاصه خيلي پيش از اين فاتحه ي انسانيت و شرف و افتخار خوانده شده بود.

حتي به جرأت مي توان گفت كه اگر حسين عليه السلام و شهادتش اتفاق نمي افتاد، اهل سنت و علما، و تحقيقات و آثار و كتب و تأليفات ايشان نيز محو و نابود و كأن لم يكن مي گرديد. زيرا يزيد و معاويه دست اندر كار محو و نابودي اصل اسلام بودند، و اگر غير از اين است يقينا شهادت اهل بيت و در رأس آن شهادت جانكاه سيدالشهداء به وقوع نمي پيوست و هيچ عالم آگاه اهل سنت، و يا دانشمند شيعي قدرت ادامه ي نهضت اسلام، و بيان حقايق قرآن و مكتب توحيد را نمي داشتند.[فاعتبروا يا اولي الابصار].