بازگشت

پيرو و مقلد، هوشيار و قهرمان


منشأ آفرينش آدميان خاك است. ترديدي نيست كه تمام انسانها با گوش مي شنوند، و با چشم مي نگرند، و بر دو پا راه مي روند. هر كس اين ويژگيها را داشته باشد، در اصطلاح عرف به او «انسان» مي گويند. و نيز در منطق آيين عدل اسلامي تفاوتي بين سياه و سپيد، عرب و عجم نيست. با وجود اين، فرزندان بني آدم داراي شكلها و رنگهاي گوناگوني هستند. گروهي از آنها گوش به فرمان و پيروان مطيعي هستند كه تحت تأثير هر ساز و نوايي قرار مي گيرند و گوش به هر ندايي مي سپرند. نخبگان پيشگان اگر به خرافه اي اعتقاد داشته باشند، رهروان نيز به همان خرافه ايمان مي آورند، اگر پيشگامان مثلا گوشت آدميزاد را به دندان كشند و تناول كنند، پيروان و مقلدان نيز تناول مي كنند. ذكر اين گونه مردم؛ مورد اشاره پروردگار بوده و مي فرمايد:

(قالوا حسبنا ما وجدنا عليه آباءنا اولو كان آباوهم لا يعلمون شيئا و لا يهتدون). (مائده / 104).

: آنها (مشركان) گفتند آنچه را كه از طرف پدرانمان يافته ايم براي ادامه ي حيات فكري ما كافي است، آيا آنها اگر پدران بي دانش و ناآگاه و گمراهي داشته باشند باز هم پيرو آنان خواهند بود.


گروهي از مردم؛ هوشيار و زيرك اند، برعكس جريان و جو حاكم حركت مي كنند، و از اقدام به اعمال خلاف نهي مي نمايند، اما به علت انگيزه اي خاص قادر به تغيير نظام حاكم نمي باشند. ماند «مؤمن آل فرعون» كه در سوره ي غافر به آن اشاره شده است:

(و قال رجل مومن من آل فرعون... اتقتلون رجلا ان يقول ربي الله).

(غافر / 28).

: مؤمن آل فرعون گفت..: آيا كسي را مي كشيد كه جرمش اين است كه مي گويد پروردگار من خداست.

گروهي اندك از مردم نيز «قهرمان تاريخي» هستند كه مجاهدت و مبارزه مي كنند تا وضع فاسد حاكم را تغيير دهند، و سلطان و حاكم ستمگر را سرنگون سازند، و مظلوم را از چنگال ستم ظالم، و فقير را از چنگ حرص محتكر، و جاهل را از تمامي قيودي كه مانع خود آگاهي و تقدم و پيشرفت اوست، مي رهانند اين شاخص، معيار توفيق رسالت پيامبران و رسولان حق است. خداوند حكايتي از برخي پيامبران خود نقل مي كند كه چگونه قوم و جامعه ي خود را ارشاد مي كردند. و در چالش با جامعه ي كم فروش و گران فروش مي گفتند:

(لا تبخسوا الناس اشياءهم و لا تفسدوا في الارض بعد اصلاحها)

(اعراف / 85).

: در كالا و اجناسي كه به مردم مي فروشيد، كم فروشي و گرانفروشي نكنيد و پس از [انقلاب] و اصلاح نظام گذشته، در زمين و جامعه ايجاد فساد و تباهي ننماييد.

(و لا تعتدوا ان الله لا يحب المعتدين بقره / 190).

: از حدود خدا و به حقوق خلق تجاوزنكنيد كه خداوند متجاوزان قانون شكن را دوست ندارد.