بازگشت

پديده ي شوم انتقام


عامل ديگر براي توجيه جسارت مستانه يزيد، و تجاوز او به حريم امام، و فاجعه آفريني او، حس انتقامجويي بوده است. انتقام از روزي كه جدش ابوسفيان؛ با خواري و ذلتي منافقانه، در مقابل جد حسين عليه السلام يعني رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم، اسلام را پذيرفت. انتقام از آن روزي كه شمشير پدر گرانقدر حسين عليه السلام، علي عليه السلام، اسلام را تا مرز پيروزي رسانيد، و عتبه و شيبه، وليد و حنظله و گروهي ديگر از عموها و عموزاده هاي مشرك يزيد را به دوزخ كشيد.

انتقام از روزي كه يزيد در مقابل عشق نامشروع خود نسبت به ارينب شكست خورد، و امام حسين عليه السلام او را در وصال به اين عشق ناكام ساخت. آيا تمام اين وقايع براي انتقام و خاموش ساختن آتش حقد و حسد كه ريشه اي جز غرور جاهلي، و تعصب كوركورانه و شهوت پرستي ابليسانه نداشت، كافي نبود.

يزيد با دلي پرخون كه چرا اجداد حسين عليه السلام همواره مورد احترام و تكريم مردم بودند، و جد اعلاي حسين،هاشم، مورد تقدير و احترام مردم مكه، و عبد شمس و اخلاف او همواره مورد بغض و كينه و دشمني مردم بوده است.


چگونه مي تواند يزيد براي هميشه در تاريخ اسلام، شكست جد خود را در فتح مكه از جد حسين عليه السلام تحمل كند، و چگونه مي تواند قبول كند كه خاندان او با ذلت هر چه تمامتر به دعوت اسلام لبيك گفتند در حالي كه قلبا چنين پذيرشي را اكراه داشتند، اما جبر زمان ايجاب مي كرد كه تحت سلطه و قدرت رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بروند. اكنون او به طور نامشروع قدرتي كسب كرده، و مي تواند حسين بن علي عليه السلام را در محاصره ي نظامي قرار دهد، و انتقام همه ي شكست ها و كشته ها و مصيبت هاي اجداد مشرك و كافر و منافق خود را از پاكترين انسانها و از سلاله ي مناديان توحيد بازستاند!