بازگشت

اهل بيت چه كساني هستند؟


(انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا)

(احزاب / 33)

: همانا خداوند اراده فرموده تا رجس و پليدي را از شما اهل بيت بزدايد و مطهر و پاكتان سازد.


مسلم در صحيح خود باب فضائل اهل بيت مي گويد:

اين آيه در خصوص محمد و علي و فاطمه و حسن و حسين... نازل شد. مسند ابن حنبل، و مستدرك صحيحين، و الدرر المنثور سيوطي، و كنز العمال، و سنن ترمذي، و تفسير طبري، و خصائص نسائي، و تاريخ بغداد، و استيعاب، و الرياض النضرة، و مسند ابي داود و اسد الغابه و غيره (به جزء اول كتاب فضائل الخمسه فيروز آبادي باب 19 و 21 و 22، از مقصد ثاني، نگاه كنيد.) همگي شان نزول آيه را همچون مسلم، در خصوص محمد و علي و فاطمه و حسن و حسين مي دانند.

صاحب تفسير المنار در تفسير آيه ي 84 انعام مي گويد، از رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم نقل شده كه حضرت مي فرمايد: «هر فرزندي از فرزندان آدم رابطه ي خويشاونديش به پدرشان منتهي مي شود جز فرزند «فاطمه» كه من پدر فرزندان او در رابطه ي خويشي نزديك و پدرانه با آنها مي باشم».

اين حديث به طور قطع نشانگر آن است كه؛ فرزندان فاطمه، اهل بيت رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم مي باشند. حديث مشهور ديگري دلالت روشنتري در اثبات قضيه دارد كه در آن پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم مي فرمايد: «اين دو پسرم - اشاره به حسن و حسين عليهم السلام - امام هستند چه قيام كنند و چه سكوت كنند.» (به «بخاري» كتاب احكام و «مسلم» كتاب اماره و غيره رجوع كنيد.)

ممكن است گفته شود: آري! درست است كه علي و حسن و حسين جزء اهل بيت به شمار مي روند، اما شيعه دوازده امامي نه نفر ديگر را به آنها اضافه مي كند، دليل چيست؟

پاسخ: پس از پذيرش عصمت پنج نفر از اهل بيت، ضرورتا عصمت سايرين نيز كه منصوص و منصوب آنها مي باشند چه يك گروه باشند چه يك نفر، مورد پذيرش مي باشد، چرا منصوص معصوم، مثل خود معصوم داراي ويژگي عصمت مي باشد، كه استدلال آن قبلا ذكر گرديد، و از همين روست كه تمام مسلمين به پيامبران گذشته به براساس خبر معصوم ايمان داشته و به آن خبر اكتفا مي كنند. و نيز براي شيعه به اثبات رسيده كه هر امام معصوم پس از خود را منصوب كرده و او را در رأس پيشوايي امت قرار داده است...


اين خبر را، بخاري در جلد 9 كتاب الاحكام از قول نبي اكرم نقل مي كند كه: (دوازده امير و فرمانده مي باشند كه تمامشان از قريش هستند.» مسلم نيز در (جلد 2 صفحه 191 چاپ 1348 ه)نقل مي كند كه: اين امر (امر دين و رهبري) پايان نخواهد پذيرفت تا اين كه دوازده خليفه كه همگي آنها از قريش هستند آن را امضا و تأييد كنند. در سنن ترمذي و مستدرك الصحيحين، و مسند احمد و كنز العمال شبيه به همين روايت نقل گرديده است (و نيز به كتاب فضائل الخمسه جلد دوم، صفحه 23 و ما بعد آن چاپ 1384 ه).

از مجموع آن چه گفته شد مفهوم ارتباط و انتساب حسين عليه السلام با قرآن، روشن مي شود، و اين كه او ميزان تشخيص حلال و حرام خداوند است. و با حضور او انسانها از ظلمت جهل و گمراهي نجات يافته و به سوي نور هدايت مي شوند.

ساير معصومين نيز داراي چنين ارتباطي با قرآن و شاخص حق و باطل اند. اختلاف اساسي ميان اهل سنت و شيعه دوازده امامي نيز براساس همين نگرش تبيين مي شود، شعيه مي گويد: قول اهل بيت پيامبر، همان قول جدشان، و رفتار آنها، رفتار جدشان، و بيان و تقرير آنها نيز چنان است. و اين نگرش بر پايه ي حديث ثقلين و ديگر احاديث مي باشد. و اهل سنت گويند: تفاوتي ميان خاندان پيامبر و بقيه ي مسلمين نيست. غير از آن، اختلافات ديگري نيز بين آن دو وجود دارد كه در ساير مذاهب چهارگانه نيز به چشم مي خورد.

سؤالات

1- حديث ثقلين را ذكر كرده و اعتقاد شيعه را براساس اين حديث توضيح دهيد؟

2 - بنابر اعتقاد شيعه منظور از «كتاب الله و سنتي» در حديث ثقلين چيست؟

3- آيه اي را كه در ارتباط با معصوميت اهل بيت پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم وجود دارد ذكر كرده و بنويسيد چه چيزي از آن استنباط مي شود؟