بازگشت

حديث ثقلين


به گواهي برادران اهل سنت، اين حديث را جمع كثيري از صحابه از امانت داران علم و دين نقل كرده اند و آن را دانشمندان اهل تسنن در كتاب هاي حديث و سيره ثبت و ضبط نموده اند. «شيخ قوام الدين» «وشنوي»


اين كتب را مورد بررسي و پژوهش قرار داده و در رساله اي كه به همين منظور تحت عنوان حديث ثقلين نگاشته، به بيش از چهل تن از راويان اين حديث اشاره مي كند. رساله ي مزبور در دار التقريب قاهره چاپ و منتشر شده است. از كتابهايي كه ايشان در اين رساله نام مي برند، صحيح مسلم، سنن ترمذي و سنن دارمي، مسند احمد، و خصايص النسايي مي باشد. برخلاف پژوهش و كوشش ارزنده اي كه اين مرد عاليقدر و پژوهنده مصروف داشته است، و فزوني تعداد كتابهايي كه اين شيخ عالي مقام ما را بدان رهنمون شده است، متأسفانه بيشتر منابع از نظر او دور و از ديدگاه پژوهشگرانه ي ايشان مخفي و مجهول مانده است. در زمره ي اين منابع و مراجع مهم، تفسير شيخ محمد عبده بر خطبه ي 85 از خطبه هاي «نهج البلاغه» مي باشد. و نيز آن چه كه شيخ عبيدي مفتي موصل در كتاب النواة به عنوان الاسلام و المسلمون يادآور شده است. در مقدمه ي تفسير بزرگ البحر المحيط نوشته محمد بن يوسف اندلسي كه از علماي قرن ششم هجري مي باشد، نيز مطالبي در اين خصوص مطرح شده است؛ و متأسفانه از نظر شيخ وشنوي پنهان مانده است. به هر تقدير تمام روايات به يك مفهوم و مضمون مي باشند.

(اني تركت فيكم الثقلين ما ان تمسكتم بهما لن تضلوا بعدي، كتاب الله و عترتي اهل بيتي و لن يفترقا حتي يردا لعي الحوض فانظروا كيف تخلفوني فيهما):

: من در ميان شما دو چيز گرانبها را باقي گذاشتم، كه اگر به آنها متمسك و متوسل شويد، هرگز بعد از من گرماه نخواهيد شد. آن دو چيز مهم كتاب خدا و عترت من است. اين دو هرگز از يكديگر جدا نمي شوند تا اين كه در كنار حوض كوثر بر من وارد شوند، پس بينديشيد تا چگونه بعد از من درباره آندو رفتار خواهيد نمود.

خلاصه ي مفهوم حديث اين كه قرآن و اهل بيت پيامبر اسلام نماينده و جانشين رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بعد از او هستند، و اين دو، نقش ارشاد و رهنموني خلق را به سوي حق بعهده خواهند داشت. و ديگر اين كه هر يك از آنها حجت و دليل پروردگار بر بندگانش مي باشد، و سخن پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم كه


مي فرمايد «لا يفترقان» اشاره ي صريح و آشكاري است به اين كه اهل بيت رسول اكرم شاخصي براي درك مفاهميم قرآن مي باشند، در واقع ائمه اطهار زبان گوياي منطق قرآن هستند. سخن آنها سخن قرآن، و عملشان تعبير و تفسير حلال و حرام و تعاليم و احكام قرآن است. فرزند سرور شهيدان امام زين العابدين عليه السلام در «صحيفه ي سجاديه» مي فرمايد:

(اللهم انك انزلت القرآن علي نبيك مجملا و الهمته علم عجائبه مكملا و ورثتنا علمه مفسرا)

: خداوند تو قرآن را بر پيامبرت مجمل و كلي فرو فرستادي، و به او دانش شگفتي ها، كه تكميل كننده آن مجمل باشد، الهام فرمودي. و دانش و تفسير و تعبير آن را به ارث به ما مرحمت نمودي.

و در اصول كافي از قول اهل بيت روايت شده كه ايشان در چارچوب مفهومي از آيات قرار دارند:

(بل هو آيات بينات في صدور الذين اوتوا العلم)

(عنكبوت / 49)

شأن نزول آيه ي فوق مربوط به اهل بيت رسول اكرم مي باشد. زيرا الذين اوتوا العلم اشاره به مقام و شأن ائمه اطهار است. و معني آيه چنين است: قرآن آيات روشن و آشكاري در سينه و انديشه ي كساني كه به آنها دانش داده شده، مي باشد. يعني قرآن فقط در انديشه و روح ائمه ي بزرگوار داراي مفاهيم روشن و تفسير عميق و اصيل مي باشد، و اينان برگزيدگان خداوندند. چنان كه پروردگار در شأن ايشان مي فرمايد:

(اورثنا الكتاب الذين اصطفينا من عبادنا)

(فاطر / 32)

: آنهايي كه برگزيده ي ما از ميان بندگان هستند، ما وارث دانش تفسير و تفهيم قرآن قرارشان مي دهيم.

با توضيحات فوق حديث ثقلين تفسير و بيان روشني از آيه است.