بازگشت

سپاس و تقدير از بزرگان


پس از نگارش اين مقدمه و تلخيص مسائل در مقدمه، در يكي از روزنامه ها در مورد پيكاسو بزرگترين نقاش نوآور معاصر جهان و بنيانگذار سبك كوبيسم، و هنرمند اسپانيايي كهدر سال 1973 فوت كرد، مقاله اي خواندم و به بسياري از مطالب آگاهي يافتم، چرا كه او آوازه اش جهانگير شده بود، و من نمي دانستم كه اربابان قلم در مورد او صدها كتاب نگاشته اند. او شخصي است كه تابلوهاي نفيسي را آفريده است، و من اطلاع نداشتم تا اين كه بالاخره با خواندن اين مقاله آگاه شدم. ناخودآگاه ناپلئون بناپارت سردار فرانسوي به ذهنم خطور كرد، در مورد او و معشوقه ها و ماجراجويي هايش نيز متجاوز از صدها بلكه هزاران كتاب نوشته شده، و شايد بيش از يك ميليون مقاله نگارش يافته است! در حالي كه همه مي دانيم؛ نامبرده رفتاري پسنديده نداشت، و در كارهايش خوش سيرت نبود، و سياست و بلند پروازيهايش فرانسه را گرفتار مشكلات و معضلات و مصيباتي نمود. تمام ارزش او در اين ويژگي خلاصه مي شود كه وي قهرمان ماجراجوئي ها، و غروري جاه طلبانه بود.

وقتي مي بينيم غربيها نسبت به يك نقاش و ماجراجوي مغرور، اين گونه عنايت دارند، انسان به اين فكر فرو مي رود كه اگر آنها شخصيت عظيمي چون حسين عليه السلام را با آن روح بلند و آن موضع گيري هاي سازش ناپذير و آن اصول ارزشي و مباني فكري و آن همه ايثار و فداكاري داشتند، به خاطرش


چه ها مي كردند؟ به طور حتم آنها بيش از آن چه كه شيعه به خاطر حسين عليه السلام مي كند، عمل مي كردند؛ با اين تفاوت كه آنها طبق شيوه و سنت خود و از ديد و زاويه ي نگاه و انديشه خود وارد عمل مي شدند.

و در پايان اين كه ياد حسين عليه السلام و تقدير از ويژگيها و مناقب او، همچو قرآن، فرسايش ناپذير، و تكرارش نستوه و خستگي ناشناس مي باشد... و كسي كه به قرآن و اسلام اعتقاد ندارد، لااقل به انسانيت، يا به «قوميت عربي يا هويت و شخصيت شرقي» كه باور دارد، شرح حيات و سيره و شيوه ي حسين عليه السلام مي تواند مظهر تجلي و مصداق شعارها و تحقق خير و ارزش و فضيلت باشد. بنابراين وفاداري و احساس تعهد و مسئوليت در قبال او به همان اندازه كه يك ضرورت و واجب ديني و قرآني است، به همان ميزان يك ضرورت انساني و ملي بلكه صد در صد علمي است.

از خداوند متعال توفيق همگان را در پيروي و اطاعت از او خواهانيم. و از همين زاويه ي تاريخ درود و تحيت بر محمد مصطفي و عترت پاكش مي فرستيم.