قلبها همه با حسين
اين همه عاشق بي دل كه ترا هست به دهر
بيش از اين عاشق دلباخته كه فردا داري
همه حسين عليه السلام را دوست دارند، مؤمن و ملحد، غني و فقير، پاك و ناپاك... حتي كساني كه با او به جنگ برخاستند، و او را با شمشيرهاي آخته به شهادت رساندند آنها هم قلبهايشان با او بود، چرا كه او برتر از ترديدها و شبهات بود، هيچ گونه محلي از تعنت و عيب جويي در وجودش نبود و نيست.
بنده پژوهش و تحقيق فراواني در سخنان يزيد و همكارانش به عمل آوردم تا شايد يك گناه و كژي در سخنان تبهكاران بيابم كه به سيدالشهداء ولو به طور دروغ و بهتان آميز نسبت داده باشند، نيافتم. در صورتي كه مشركين اتهامات فراواني به جدش رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم، و ناكثين و فاسقان به پدرش اميرالمؤمنين نسبت داده بودند. اما در مورد حسين عليه السلام هر چه تحقيق و تتبع نمودم چنين چيزي نيافتم... حالي كه امام، آنها را با خواري و پستي تمام توصيف مي كند، و به آنها نسبت هاي بسيار زشت و موهن كه شايسته ي آنند، مي دهد، و آنها را در مورد مقام و منزلت و عظمت خويش در درگاه خدا و رسول تذكر مي دهد، اما پاسخ آنها اين بود كه همه ي اين ويژگي ها را مي دانيم، ولي ما تو را رها نخواهيم ساخت تا تشنه كام از دنيا رحلت كني، يا تن به حكومت يزيد و ابن زياد دهي!.
بنابراين، گناه امام نپذيرفتن و سازش ناپذيري او در مقابل طغيانگران فساد و تجاوز و ستم است، مي فرمايد: خدا و رسولش و مؤمنين ابا مي ورزند از اين كه ما تحت فرمان پست فطرتان باشيم، و اطاعت آنها را بر مرگ پرافتخار ترجيح دهيم! اين همان خط حسيني است كه امام در سخن و عمل خود آن را پياده كرده است:
اي كه انسان، آگاه، آزاد و افتخار آميز بميرد، و تحت فرمان فاجري پست فطرت نباشد...