بازگشت

پيش به سوي قربانگاه


گفتيم كه در جنگ سرد نخستين واحد؛ ايجاد هيجان، و دومين عامل اصلي، تهيه كردن يك ماده قوي و مؤثر است؛ بايد ماده اي تهيه شود كه با تبليغ كردن روي آن؛ هيجان قبلي مبدل به طوفان گردد؛ و اين طوفان بايد آن چنان حاد و خرد كننده باشد كه حريف را از پا درآورده و نابودش سازد.

اكنون بايد ديد كه حسين عليه السلام براي ايجاد يك چنين ماده مؤثري كه دومين مرحله اساسي قيام او را تشكيل مي دهد؛ از چه راهي وارد شده است.

خوب است در اين جا سري به روح انسانها بزنيم و نظري به تمايلات طبيعي و واقعي آنان بياندازيم.

بشر ذاتا متمايل به نيكي و عدالت است، تنفر از ظلم و ستم با روح و دل مردم پيوند داده شده، بيش از هر چيز ناله مظلوميت مظلومان تارهاي وجودي روح بشر را به لرزه درمي آورد، بشر در مقابل ظالم و مظلوم دو احساس كاملا متضاد در خود مي بيند، تمام وجودش عليه ظالم برانگيخته مي شود و روحش نسبت به او لبريز از نفرت و انزجار مي گردد، و اما نسبت به مظلوم احساسي كاملا متضاد دارد.

و با اين ترتيب مي توان گفت كه بهترين ماده براي برانگيختن مردم ايجاد يك صحنه ي واقعي مظلوميت است، صحنه اي كه ظلم و ستم رنگ گرفته در برابر مردم آشكار شود.

آن جا كه بشريت دودمان اموي و يزيد را به صورت يك ستمگر بزرگ بشناسد، و سر پنجه هاي شوم آنان را، از خون ناحق مظلومان رنگين ببيند، بدون ترديد قلبش به لرزه مي افتد و روحش آتش مي گيرد، و در پرتو


شعله هاي همين آتش مقدس است كه سرانجام دستگاه جبار يزيد را در هم سوخته و خاكسترش را به باد خواهد داد.

و در همين جا است كه جلوه جلال و شكوه حسين عليه السلام چشمان بشريت را خيره مي كند.

او تصميم گرفت تا بهترين ماده ممكني كه روح بشر را تكان مي دهد، به وجود آورد، و سپس اين ماده را به دست زينب و زين العابدين عليه السلام بسپارد، تا با تبليغ كردن روي آن آتش انقلاب را روشن سازند، و دودمان اموي را به زانو درآورند.

راستي چه ماده اي از قتل خود حسين عليه السلام مؤثرتر و تكان دهنده؟ كشته شدنش بهترين ماده اي است كه مي تواند جامعه مرگ زده مسلمين را دوباره زنده نموده، روحي حيات بخش در جسم بي جانشان بدمد.

اين جا حسين عليه السلام بايد دست به يك فداكاري بزرگ بزند. يك فداكاري پرشكوه و بي سابقه. و همين حيرت انگيز است كه هسته ي مركزي و اساسي نقشه ي او را تشكيل مي دهد.

باز هم تكرار مي كنيم: «تمام عظمت و حرمتي را كه داستان كربلايش به خود گرفته، و هر تقدير و تكريمي كه نسبت به آستان مقدس حسين عليه السلام انجام مي گيرد، همه و همه مولود عظمت و بي نظير بودن همين فداكاري عظيمي است كه اساس نقشه ي او را تشكيل داده است».

حسين بن علي عليه السلام در راه ايجاد يك ماده ي قوي و مؤثر از مكه به سوي كربلا روان شد.

او مي خواهد تا سرزمين كربلا را به صورت قربانگاهي جاوداني در آورد، قربانگاهي كه منبع جوشش سيلاب خود گردد، و دودمان يزيد را طعمه ي امواج نيرومند خويش گرداند.

او خودش به سوي قربانگاه شتافت، دست زنان و كودكان معصوم خود را نيز گرفته و آنها را هم به سوي قربانگاه آورد، خواست تا با اين انقلابي ماده، مظلوميتش هر چه قوي تر و مؤثرتر گردد، او را در راه وصل به هدف عالي و بزرگ خويش حتي از طفل شش ماهه اش هم گذشت، و آن چنان صحنه اي در كربلا به وجود آورد كه حتي سنگدل ترين افراد هم در مقابلش به لرزه


در مي آيد و به روح ستمگراني كه موجب پيدايش چنين صحنه دردناك و تأثر انگيزي شده اند، لعنت و نفرين مي فرستد.

حسين عليه السلام در روز عاشورا به دومين قسمت از برنامه خويش نيز خاتمه داد كتابي ارزشمند در بيداري و آگاهي و درس آموزي در شطي از خون و خطي از سرخي شهادت به تاريخ انسانيت تقديم نمود.

احتمالا انتظار مي رفت درباره ي حسين عليه السلام سخن با گسترشي كه سزاوار قطره اي از عظمت اوست، گفته شود.

ولي نه... حوادث آن دوران خود فرصتي ديگر و كتابي ديگر لازم دارد، و گرچه اقيانوس را نمي توان در پيمانه ريخت ولي بالاخره هر چه هست شايد بتوان با اندكي آشنايي قطره ايي از آن چشيد و اين گام را برداشته ايم، گامي لرزان به سوي عظمتي بزرگ، باشد تا برداشتهاي خود را از اين روز بزرگ و تاريخي در روز عاشورا گسترش داده و افق هاي ديد خود را نسبت به اين واقعه ي عظيم گسترده تر نماييم.