بازگشت

استراتژي تهديد و ترور


ابن زياد توانست به طور موقت سرپوشي بر احساسات شعله ور شده مردم بگذارد، ولي هرگز موفق نشد آن را خاموش نموده و به جاي آن شعله ي محبت يزيد را بيفروزد.

شعاع نفوذ و قدرت ستمگران جز تا مرز ظواهر نيست ممكن است بر همه چيز مردم مسلط شوند، ولي دريچه ي قلب و دل مردم براي هميشه به روي آنها بسته است.

در هر صورت ابن زياد با اين كيفيت بصره را آرام نمود خود به دستور حكومت مركزي به سوي كوفه شتافت تا در آن جا هم به كيفيتي كه در


تواريخ مسطور است. مسلم نماينده حسين عليه السلام را سركوب نموده و كوفه مشتعل را نيز خاموش سازد.

بيچاره ابن زياد نمي دانست كه تمام اين فعاليت ها سرانجام به نفع حسين عليه السلام اتمام خواهد شد.

او از استراتژي عميق و مؤثر حسين عليه السلام اطلاعي نداشت و نمي توانست هم داشته باشد.

او مي كوشيد به منظور ادامه و استمرار بخشيدن به حكومت يزيد احساسات مردم را سركوب كند، و آتش هيجان آنها را فرونشاند ولي نمي داند كه آتش احساس و شعله هيجان هرگز خاموش شدني نيست، ممكن است براي چند صباحي آن را در زير سرپوش تهديدها و فشارهاي غير طبيعي قرار داد واز فروزندگي آن جلوگيري كرد ولي نمي توان موجوديت و التهاب پايان ناپذير آن را از بين برد.

حسين عليه السلام آن چنان نقشه اي ترسيم كرده، كه هر چه نيروي دشمن در راه حفظ موجوديت خود بيشتر فعاليت كند؛ به سراشيب سقوط و مرگ نزديك تر مي شود.

حسين عليه السلام طبق نقشه ي خود مي كوشيد تا با استفاده از حس عدالتخواهي و خدا پرستي مردم كه يك احساس طبيعي و واقعي است، هيجان جامعه هاي اسلامي آن روز را برافروزد و ابن زياد عامل يزيد كوشش مي كرد، تا با سركوب نمودن اين هيجان مردم را از طرفداري حسين عليه السلام و عدالت باز دارد، ولي او مي دانست كه هيجان چنان نيرويي است كه هر چه بيشتر زير سرپوش فشارهاي غير طبيعي بماند قدرت تخريبي آن فزوني مي گيرد، تا اين كه سرانجام روزي اين نيروهاي سركوب شده به سرحد انفجار رسيد و با انفجار مهيب خود دودمان اموي و يزيد و ابن زياد را محو و نابود خواهد كرد.

گفتيم كه حسين بن علي عليه السلام مدينه و كوفه و بصره را بيدار ساخته و هيجاني شعله انگيز در افكار مردم اين سه شهر بوجود آورده بود، اكنون نوبت مكه و حج گزاران مكه بود، مي بايست كه افكار آنان نيز بيدار شود، و دل هايشان به سوي حسين عليه السلام و داستان او متوجه گردد.