بازگشت

زندگي امام حسين


حسين عليه السلام پسر علي عليه السلام است و فرزند زهرا عليهاالسلام دخت رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم. پنج شنبه سوم ماه شعبان سال چهارم هجرت را زاد روز حسين عليه السلام گفته اند.

به هنگام ولادت، نوزاد را به دست رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم دادند و حضرت در گوش راست نوزاد اذان گفت و در گوش چپش اقامه.

نخستين سخني كه در گوش حسين عليه السلام طنين انداخت آواي دلاراي توحيد بود و بانگ زيباي رسالت.

سخني كه از دهان بنيانگذار مكتب توحيد برآمد. در قلب نوزاد جاي گرفت. سخني كه از قلب برآيد در قلب نشيند. نخستين نقشي كه در مغز نوزاد نقش گرديد، توحيد بود. نبوت بود. پيامبر اسلام، بذر آن را در سرزمين دل او بكاشت و خود آبياري كرد تا به بار نشست.

رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم نام نوزاد را حسين عليه السلام نهاد. او نخستين كس بود كه در عرب بدين نام ناميده شد. حسين، حسين شد و كسي پيش از حسينت عليه السلام حسين نبود و پس از حسين عليه السلام هم ديگر حسيني چون او نيامد. پيغمبر اسلام، زبانش را، در دهان نوزاد نهاد و نوزاد مكيدن گرفت و نخستن غذا، در پيكره ي حسين عليه السلام جا گرفت. حسين عليه السلام در اين غذا تنها بود و بشري با وي شركت نداشت. غذاي پيغمبري، غذاي آسماني. حضرتش نوزاد را ببوسيد و به دايه داد و اشك از ديدگان سرازير داشت و مي گفت:


فرزندم! خداي لعنت كند مردمي كه تو را مي كشند!!... و سه بار تكرار كرد. هفتمين روز نوزاد، ام ايمن او را به حضور رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم آورد حضرتش فرمود:

زهي برآورنده زهي برآورده «ام ايمن»! اين است تعبير خواب تو...

پيامبر در آن روز، دو گوسفند براي حسين عليه السلام عقيقه كرد و يك ران گوسفند و يك دينار زر به قابله داد. نوزاد را سر تراشيد و هموزن موهايش، درمهاي سيمين صدقه داد.

رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم در هفتمين زاد روز حسين عليه السلام شكم ها را سير كرد، بينوايان را توانمند ساخت. آن چه به حسين عليه السلام داد نواي يگانه پرستي بود، آواي پيامبري بود، زبان رسالت بود و آن چه براي حسين عليه السلام به مردم داد گوشت بود، درهمهاي سيمين بود، زر بود.

شرايط خانوادگي و محيط پرورشي، در زندگي كودك بزرگترين اثر را دارد. محيط خانوادگي حسين عليه السلام پاكيزه ترين محيط بود و محيط پرورشي او عالي ترين محيط انساني بود. كساني كه از جانب خداي، براي راهنمايي بشر، براي رهبري جهان، فرستاده شدند، پرورش حسين عليه السلام را بر عهده گرفتند، و نوزاد را درآغوش خويش پروردند.

حسين عليه السلام تحت توجه ويژه ي پيغمبر اسلام، در زير سايه ي پدرش علي عليه السلام، در دامان مادرش فاطمه عليه السلام پرورش يافت، و هر دم كمالي بر كمال و جمالي بر جمال مي افزود.

داماني كه حسين عليه السلام را مي پرورد، دامان فاطمه بود، بانوي بانوان، بانوي فضيلت و بزرگواري، بانويي كه به فرموده ي پيامبر اسلام يكي از چهار بانوي جهان بشريت بود.

سه بانوي ديگر: آسيه همسر فرعون مصر، مريم مادر عيسي، خديجه همسر رسول خدا و مادر فاطمه عليهاالسلام.

روزي رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم را ديدند كه از خانه بيرون شده، حسن بر يك شانه ي حضرتش نشسته و حسين عليه السلام بر شانه ي ديگر، و پيامبر، گاه اين را مي بوسد و گاه آن را.

پرسيدند: يا رسول الله! اين دو كودك را دوست مي داري؟.


فرمود: هر كس اين دو را دوست بدارد، مرا دوست داشته، و هر كس آنها را دشمن بدارد مرا دشمن داشته است.

عمر، روي به دو كودك كرده گفت: اسب سواري خوبي داريد!!

رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم فرمود: اين دو نيز سواران خوبي هستند...

اين رفتار به طور مكرر، از پيامبر ديده شد بارها اين گفتار، از حضرتش شنيده شد. و گاه بر سخن خود مي افزود و مي گفت: پدر اين دو كودك از آنها برتر است...

وقتي فرمود: دوستي علي عليه السلام، تنها در دل هاي مؤمنين جاي مي گيرد، و جز مردم با ايمان، كسي علي عليه السلام را دوست نمي دارد. و بجز منافق و دو چهره، كسي علي را دشمن نمي دارد. ولي دوستي حسن عليه السلام و حسين عليه السلام در دل مؤمنان و منافقان و كافران نيز جاي مي گيرد...

شبي دو كودك، در حضور رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بودند، و تا پاسي از شب گذشت در آن جا ماندند. حضرتش به آن دو فرمود: برخيزيد نزد مادرتان برويد.

كودكان اطاعت كردند و به راه افتادند، شبي تاريك بود و چشم چشمي را نمي ديد. ناگهان برقي زد و جهان را روشن ساخت. كودكان، از روشنايي بهره مند شدند و نزد مادر رفتند. رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم به روشنايي نگريست و گفت: حمد خداي را كه ما خاندان را گرامي داشت.