بازگشت

ديباچه اي بر شهادت حسين


از سال 42 كه آغاز شكفتن غنچه انقلاب اسلامي با الهام از عاشوراي حسيني و تحت زعامت امام خميني تبلور يافت. همواره در آرزوي تحقق نهضت حسين عليه السلام و تجسم آن در قائد كبير، با قيام شكوهمند خميني سترگ (ره) كه به حق از سلاله ي دودمان سيدالشهدا است بودم. يزيد زمان (شاه) جرثومه ي فاسد خاندان پليد پهلوي، حسين زمان، خميني بت شكن را ميان شمشير ستم و پذيرش ذلت قرار داده بود، اما زمان در مقام اثبات چيرگي حق و در موضع طلب ثار از همه ي يزيديان تاريخ از حسين عليه السلام تا خميني به نبردي سهمگين عليه پيروان اسلام راستين برخاست....

و از آن زمان كه روحم با تعليم مفاهيم «حكومت اسلامي» در واژه واژه ولايت فقيه كه با رهنمودهاي فرزند شهيد آيت ا... سعيدي آشنا گرديد. در نهان خانه ي قلبم اميد پيروزي امام خميني كه تبلور ولايت و سلسله جنبان نهضت بيدارساز اسلامي در منطقه بلكه در تمامي جهان است، مي پروراندم.

همگام با انقلاب اسلامي كه استمرار همان نهضت پيامبر اسلام و قيام زنده ساز حسيني است. همواره در پي تحليلي عميق از شهادت احياء كننده آيين محمدي بودم و براساس همان آموزه ها به پژوهش و نگارش نشستم. در اين رهگذر با آثاري از قبيل، حسين وارث آدم، درسي كه حسين به


انسانها آموخت، زندگي امام حسين، الفباي فكري امام حسين، ثورة الحسين و آثارها الاجتماعيه، مع الحسين في نهضته... آشنا شدم كه در تشكل انديشه ي تشنه ي حقيقت جويم نقشي بس سازنده و مؤثر داشته اند...

زيرا در اين پژوهش ها باورم شد آن كه حادثه ي انقلاب عاشورايي را آفريد، مكتبي بزرگ را پايه گذاري كرده است.

محرم... ماه تجديد رويدادها و خاطراتي تأثر انگيز و در عين حال پر شكوه و پرافتخار رقم زده شده و عاشوراي محرم همان روزي كه تجسم آن در ذهن، لرزه بر اندام مي اندازد... همان روزي كه از مرز جسم ها گذشته و به روح و روان آدمي نفوذ مي كند.. قلوب را تسخير، دلها را مسحور، منبع توليد الهام هزاران، بلكه ميليونها انسان پاكباخته و شيفته ي شهادت و شيداي شعور و آگاهي و دوستدار آزادي را بر مي انگيزد تا به ستمگران و ستم سازان درس عبرت آموزد...

نداي مقدس اوست كه پس از مرور قرن ها، آفتاب نهضت را يك روز در آفريقا، اقليم سياهان شكنجه شده ي تاريخ كه جرمشان، پوست سياهشان است! و روز ديگر استعمار زدگان آسيا و بالاخره يك روز هم امتي شهيد پرور و قهرمان و ستم سوز و ظلم ستيز از ايران را به قيادت يكي از فرزندان حسين عليه السلام به صحنه ي خروش و قيام و به عرصه ي «غلبه خون بر شمشير» مي كشاند، به گونه اي كه بزرگترين يزيد زمان را با تجهيزات و نيروي نظامي (كه ارتش او، پنجمين ارتش جهان بود) به عميق ترين قعر زباله دان تاريخ، آن جا كه قابيل لميده است، فرو مي غلتاند...

و همچونه حسين عليه السلام كه دودمان ابوسفيان و سلسله ي ننگين بني اميه را با شهادت خود از ريشه، كند و خشكاند و در صفحه ي تاريخ ويران و متلاشي نمود، خميني طاغوت ستيز نه تنها سلسله منحوس پهلوي را از صحنه ي تاريخ محو و نابود ساخت، سلسله هاي ستمگر 2500 ساله پر از تباهي و فساد شاهنشاهي را نيز از ريشه ي فرسوده آن بر كند و به مرداب نيستي و هلاكت افكند. جا دارد كه نسلها به سرور و شادي پرداخته و شكر و سپاس خويش را به درگاه الهي تقديم دارند، چرا كه پس از رسالت نبي اكرم در جهان ظلمت زده جاهليت، انقلاب اسلامي ايران، بزرگترين نعمتي است


كه خداوند بر بشريت عرضه كرد تا يكبار ديگر و براي هميشه تاريخ تا نهضت و قيام قائم سرنوشت انسانهاي مستضعف را در برابر مستكبرين رقم زند.

و همواره پژواك اين صدا را بايد به خاطر داشت كه سرور شهيدان در خطابه ايي كه «روز عاشورا» در مقابل سپاه يزيد ايراد كرد، فرمود:

اجداد ما همه مرداني بلند همت و بزرگ روح بوده اند و هرگز خواري و مذلت را نپذيرفته و مرگ را به زبوني و ذلت ترجيح داده اند. ما به ترس و كم دلي عادت نداريم و با شادكامي به سوي بهشت و شهات مي رويم. سوگند به خدا كه شما هم بعد از ما ديري نمي پاييد و بيشتر از آنكه سواري پياده يا پياده اي سوار شود نخواهيد ماند. ميدان جنگ براي من محراب نماز و دعاست و با همان شوق بدان روي مي آورم.

و زماني كه همه ي اصحاب و برادران و فرزندان او كشته شدند و پيكرهاي تكه تكه و خون آلودشان در آن صحرا افتاد، حسين عليه السلام، انديشمندانه و تنها، نام يكايك آنان را بر زبان آورد و فرمود:

اي اروح طيبه برخيزيد و ستمگران و ناكسان را بنگريد كه چگونه در حين غلبه مغلوب و متلاشي شده اند و براي هميشه شكست خورده اند، و براي ابد منفور و لكه دار شده اند حيات دنيا همين است، زندگي جز عقيده و جهاد چيزي نيست.

و اين واژه ها و عبارات رمز نفوذ و راه رسوخ خود را در ياران او پس از پانزده قرن يافته اند و در وجود برادران جوان و پدران پير (علي اكبرها، و حبيب بن مظاهرها) تمثل و تجسم عملي پيدا كرده اند...