بازگشت

نجات اسلام و مسلمين از چنگال بني اميه


مردم پس از قيام عاشورا به وجهه منافقانه بني اميه پي بردند و دانستند كه اين قوم كمر به نابودي اسلام بسته اند. معاوية ابن سفيان، يزيد بن معاويه و وليد بن يزيد، با دو امانت مورد سفارش پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله وسلم، يعني قرآن و عترت، نهات خصومت و دشمني را كردند. رفتار ناپسند و غير انساني معاويه با حضرت علي عليه السلام و جنايتهاي بي نظير يزيد در فاجعه ي كربلا و شهات مظلومانه حسين بن علي عليه السلام بر همه ي مردم روشن شد. وليد بن يزيد نيز به هنگام خلافت غاصبانه اش، قرآن كريم را به تير بست و مغرورانه خطاب به كتاب وحي الهي گفت: «هنگامي كه نزد خدا رفتي بگو كه «وليد» مرا با تير پاره پاره كرد!»


نياي اين دون صفتان، موجودي به نام «ابوسفيان» است كه همگان بر دشمني و نفاق او با پيامبر گرامي اسلام صلي الله عليه وآله وسلم آگاهند. وي در روزهايي كه كور شده بود، در مجلسي پرسيد: آيا بيگانه اي در اين مجلس هست يا نه؟ و با شنيدن صداي «اشهد ان محمدا رسول الله» گفت: ببينيد اين هاشمي، اسم خود را در كجا قرار داده و چگونه بالا برده است؟ امام علي عليه السلام كه در آن جا حضور داشت فرمود: خدا چشمان تو را بگرياند. خداوند، اسم او را بالا برده و در قرآن فرموده است: «و رفعنا لك ذكرك». ابوسفيان گفت: خدا چشمان آن را كه گفت در مجلس غريبه اي نيست بگرياند.».

«قيام عاشورا»، ماهيت كفر و نفاق دودمان بني اميه و دشمني آنان با اسلام را براي هميشه آشكار ساخت و ريشه و اساس آنان را در كمتر از يك قرن برانداخت.