بازگشت

دست انتقام


از چهره هاي نامدار و پر راز و رمز تاريخ عرب و اسلام، يكي هم «مختار» فرزند «ابوعبيده ثقفي» است.

او در نخستين سال از هجرت دگرگونساز پيامبر ديده به جهان گشود و بخشي از زندگي پرماجراي خويش را در كنار پدرش سپري كرد؛ آن گاه با مرگ پدر، به سوي عمويش در مدائن شتافت و زندگي فرهنگي و اجتماعي و سياسي او از آنجا آغاز گرديد.

عموي «مختار»، «سعد بن مسعود»، از چهره هاي بانفوذ و درست انديش روزگار خود بود؛ و با خاندان وحي و رسالت ارتباط دوستانه اي داشت؛ و به خاطر همين آگاهي و درستكاري اش بود كه از سوي اميرمؤمنان به تدبير امور و تنظيم شئون مردم، در مدائن برگزيده شد؛ و پس از شهادت اميرمؤمنان و فراز و نشيب هاي بسياري كه پديد آمده و فتنه ي كور و گمراهگر و عوامباز امويان همه جا را تيره و تار ساخت، اين چهره ي روشنفكر و حقپو از خاندان پيامبر نبريد و به دستور دومين امام نور كار خويش را پي گرفت و به سامان بخشيدن به امور مردم مدائن ادامه داد. او همان كسي است كه حضرت مجتبي عليه السلام به هنگام بازگشت از ساباط مدائن كه زخمي نيز برداشته بود، در خانه ي او فرود آمد و در برابر برخي كه او را به تسليم نمودن آن حضرت به معاويه، و گرفتن امتياز، وسوسه مي كردند، دليرانه و حق طلبانه ايستاد و گفت: زشت باد روز شما و رأيتان!! آيا فرزند آزادمنش و اصلاح طلب پيامبر خدا را تسليم فرزند تاريك انديش و تبهكار هنده جگرخواره ساخته و كرامت


و آخرت خويش را تباه گردانم؟ [1] .


پاورقي

[1] برخي از مورخان برآنند که پيشنهاد دهنده، خود مختار بود و او افزون بر تأييد ترور ناموفق حضرت مجتبي بوسيله‏ي بقاياي گمراه و خشونت‏کيش خوارج، هنگامي که آن حضرت در مدائن و در خانه‏ي عموي وي فرود آمد، نامبرده عمويش را وسوسه کرد که امام مجتبي را در همان حال به معاويه تسليم کنند و حکومت کوفه را بگيرند. به همين جهت هم برخي از دوستداران خاندان رسالت به او خوشبين نبودند و او را دشنام مي‏دادند.