بازگشت

رويارويي دو نيرو


سپاه توابين راه طولاني را به سرعت پيمود و در منطقه ي مناسبي به نام «عين الورده» فرود آمد و آن گاه انبوهي از آنان به برپايي استحكامات دفاعي و نظامي پرداختند، و گروهي نيز به شناسايي منطقه و موقعيت دشمن. و دريافتند كه سپاه دشمن نيز با آنان فاصله ي چنداني ندارد.

«سليمان» پيش از درگيري دو لشكر، به پاخاست و پس از آرايش نظامي و سان ديدن از ياران چنين گفت:

ياران راه! دشمن خيره سر و تبهكاري كه شبانه روز در انديشه اش بوديد، اينك در چند قدمي شماست. از شما مي خواهم كه در پيكار با آنان درست و سنجيده پيكار كنيد و سخت پايداري و شكيبايي ورزيد! و بدانيد كه خدا با شكيبايان است.

مباد كسي جز براساس نقشه ي عملياتي و يا براي پيوستن به ستاد فرماندهي، پشت به ميدان پيكار كند!

فراموشتان مباد كه گريز پايان را مكشيد!

زخمي هاي دشمن را سر مبريد!

اسير مسلمان را مكشيد، مگر آنكه به شما يورش آورد،


و به هر حال سبك و سيره ي انساني و پرمهر و آزادمنشانه ي اميرمؤمنان را در پيكارتان از ياد مبريد.

آن گاه افزود: ياران من! اگر من در هنگامه ي جهاد و پيكار كشته شدم، امير شما «مسيب» خواهد بود و اگر او نيز به شهادت رسيد، «عبدالله بن سعد» و از پي او «عبدالله بن وال» و آن گاه «رفاعة بن شداد».

درود خدا بر مردمي باد كه در زندگي هماره به عهد و پيمان خويش با خدا و خلق استوار باشند و پايمردي پيشه سازند!