بازگشت

در شهادتگاه الهام بخش امير آزادي


پس از حركت، پيش از هر چيز به ساحل فرات شتافتند و غسل توبه و شهادت و زيارت نمودند، و آن گاه گام به سوي شهادتگاه پيشواي شهيدان سپردند.

هنگامي كه به شهادتگاه شيرمرد عصرها و نسلها رسيدند، شيون بود كه فضا را درهم مي نورديد، و گريه بود كه در گلوها مي پيچيد، و واحسيناه بود كه جگرها را مي خراشيد، و ضجه ها بود كه صخره ها را ذوب مي كرد و كوهها را متلاشي مي ساخت، و باران اشك بود كه بر مزار شهيدان كربلا مي باريد.

در آنجا، 24 ساعت ناله بود و فرياد،

توبه بود و التماس،

پوزش خواهي بود و آمرزش طلبي،

دريغ بود و افسوس،


حسرت بود و اندوه كه بسان ستوني از آتش و دود از ژرفاي جانها زبانه مي كشيد و در فضاي نينوا مي پيچيد.

فريادها به آسمان نيلگون مي رسيد كه:

پروردگارا! باران مهر و رحمت خود را بر حسين شهيد، فرزند شهيد، پيشواي هدايت و فرزند پيشواي هدايت، صديق امت و فرزند صديق امت، هماره نثار ساز!

بار خدايا! خودت گواه باش كه ما بر راه و رسم آنان و پيكارگر بر ضد دشمنان ددمنش آنان و دوستداران آنانيم!

خداوندا! ما فرزند گرانمايه ي دخت سرفراز پيامبر خويش را در برابر استبداد سياهكار و خشونت پيشه ي اموي، تنها نهاديم و نداي پراخلاص اسلام خواهانه و عدالتخواهانه و نجات بخش او را بي پاسخ گذاشتيم، اينك تو را به مهر و لطف بي كرانت سوگند مي دهيم كه گذشته ي گناه آلود و حسرت بار ما را ببخشاي و توبه ي ما را پذيرا باش! و باران مهرت را بر حسين عليه السلام و ياران فداكارش كه شهيدان راستين و صديقان درست كردارند، هماره بباران!

پروردگارا! ما تو را به گواهي مي گيريم كه بر دين و آيين آنانيم، بر انديشه ي توحيدي و عقيده ي پاكي هستيم كه آنان بر آن فداكاري كردند و سر بر بستر شهادت نهادند! و يقين داريم كه اگر تو ما را نيامرزي و بر ما رحمت نفرستي، از زيانكاران تاريخ خواهيم بود!

و آن گاه پس از 24 ساعت طواف بر گرد قبر منور و الهامبخش حسين عليه السلام، آن سمبل رادي و آزادي و اصلاح طلبي، از روح بزرگ او نيز پوزش خواستند و با دلي پردرد حسرت و آكنده از خشم بر دشمنان او، قبر منورش را به رسم وداع بوسه باران ساختند.