بازگشت

بايد از كجا آغاز كرد


در پاسخ اين پرسش دو ديدگاه بود:

1- گروهي از سران توابين بر آن بودند كه بايد نخست به سوي عامل اصلي جنايت كه رژيم قانون شكن و انسان ستيز اموي و جلاد خون آشام آن در عراق كه «عبيد» است، بروند؛ چرا كه آنان بودند كه بزرگ پيشواي عدالت و آزادي را در ميان مرگ و ذلت قرار دادند و آن حضرت آزادگي و بهاي سنگين آن را - كه در يخبندان ارزشها و كرامت و حرمت انسان، شهادت پرافتخار بود - برگزيد و فرمود: «هيهات منا الذلة.»

2- اما ديدگاهي ديگر بر آن بود كه سركردگان سپاه شوم اموي در كربلا همچون: عمر بن سعد، شمر، خولي، سنان، شبث و... و سران جنايتكار عشاير در اينجا هستند و بايد كار را از كوفه شروع كنند.

و سرانجام... تصميم بر آن شد كه در آن شرايط بايد به سوي «عبيد» رفت... چرا كه عامل اصلي شقاوت پس از يزيد اوست و آن گاه دنياپرستان و دنياداران و ديگر شيفتگان جاه و مقام.

پس از تصميم، امير توابين ندا داد كه: هان اي ياران راه!

به مهر خدا و در پناه او به سوي همان تبهكاري حركت كنيد كه گفت: اگر حسين در برابر من سر تسليم فرود نياورد، در امان نخواهد بود!

به سوي فاسق و فرزند فاسق، جلاد خون آشام اموي، عبيد، فرزند پليد «مرجانه»!

اگر در آنجا به پيروزي ظاهري نيز دست يافتيم، به كيفر رساندن مهره هاي كوچكتر آسان تر است و ديگران نيز جرأت اين را خواهند يافت.


بنابراين حركت كنيد! اميد كه با آغاز كار، غيرتمنداني يافت شوند كه راه شما را ادامه دهند و اگر به شهادت نايل آمديم، باز هم غم و اندوهي نيست. چرا كه آنچه نزد خداست براي شايسته كرداران بهتر است.