بازگشت

دومين سخنران


آن گاه «رفاعة» بپاخاست و پس از ستايش خدا و درود بر سالار شايستگان و ياران فداكارش، خطاب به نخستين سخنران گفت: دوست عزيز! سخناني كه خدا بر


زبان تو جاري ساخت، به باور من، درست ترين گفتار بود و تو به برترين كارها كه مبارزه ي با استبدادگران و جهاد با تبهكاران و توبه و بازگشت از گناهان به سوي حق و شناخت مسئوليت و عمل به آن است، اشاره كردي؛ بر اين اساس گفتارت را به جان خريداريم و دعوتت، يكسره پذيرفته است.

و نيز آنچه در مورد گزينش امير در گفتارت آمد، تا مردم به سوي او پناه برند و پرچم برافراشته اي كه زير آن گرد آيند، اين هم ديدگاه درستي است، و ما نيز آن را مي پذيريم. اينك اگر خود شما بار اين مسئوليت گران را به دوش كشي، از نظر ما پسنديده و در ميان ما چهره اي روشن انديش و دوست داشتني و مطلوبي؛ و اگر ياران موافق باشند تا از ميان شما بزرگان، «سليمان» - كه در اين ديار، بزرگ دوستداران خاندان رسالت، يار و هم نشين پيامبر، مردي شجاع و دورانديش و داراي سابقه اي ديرينه در دين باوري و دينداري و امانت داري است، بار اين مسؤوليت را به دوش كشد - اين نيز كاري بسيار پسنديده خواهد بود؛ چرا كه ايشان نيز مورد اطمينان و اعتماد مردم است.

پس از سخنان «رفاعة»، «عبدالله بن سعد» بپا خاست و در گفتاري كوتاه سخنان هر دو را تأييد كرد و مقرر شد كه «سليمان بن صرد» مسؤوليت تدبير امور را به كف گيرد.