بازگشت

گريه روشنگرانه ي آن حضرت


در اين مورد ابوحمزه ي ثمالي آورده است كه: روزي از دليل گريه ي بسيار امام سجاد در سوگ پدر گرانمايه اش پرسيدم كه فرمود: اباحمزه! پيامبر خدا، يعقوب دوازده پسر داشت كه يكي از آنان از برابر ديدگانش ناپديد شد و سرنوشت اش بر او نامعلوم گرديد و او به گونه اي بر فرزندش مي گريست كه ديدگانش سپيد و نابينا گرديد، و اين در حالي بود كه فرزندش زنده بود و هرگز باور نمي داشت كه او جهان را بدرود گفته است؛ اما من چه كنم كه اين رژيم تاريك انديش و خشونت پيشه، در برابر ديدگانم، پدر گرانقدر و هفده تن از قهرمانان خاندانم را در يك ساعت، تنها به جرم عدالتخواهي و اصلاح طلبي و نفي استبداد هراس انگيز مذهبي، با نواختن مارك شورشگري و خروج از دين خدا سر بريد و قتل عام كرد!! به باور شما آيا اندوه اين فاجعه ي سهمگين از ياد رفتني است؟

و سرانجام نوشته ي خود را با اين سروده ي جانسوز سراينده ي نامدار مغرب عربي، جناب «ابن زيدون» به پايان مي برم كه چنين مي سرايد:



بنتم و بنا فما ابتلت جوانحنا

شوقا اليكم و لا جفت مآقينا



تكاد حين تناجيكم ضمائرنا

يقضي علينا الأسي لولا تآسينا



حالت لبعدكم أيامنا فغدت

سودا و كانت بكم بيضا ليلالينا



ليسق عهدكم عهد السرور فما

كنتم لارواحنا الا رياحينا...



لا تحسبوا نأيكم عنا يغيرنا

ان طال ما غير النأي المحبينا



والله ما طلبت أهواؤنا بدلا

منكم و لا انصرفت عنكم أمانينا



لم نعتقد بعدكم الا الوفاء لكم

رأيا و لم نتقلد غيره دينا...



ميان ما و شما برترين هاي روزگاران جدايي افتاد و اين جدايي و فراق ظالمانه و بي رحمانه گستره ي قلب ما را شعله ور ساخت، و به خاطر عشق وصف ناپذير به شما


باران اشك ديدگانمان هماره فروباريد و خشك نشد.

هنگامي كه شكوه و عظمت شما و روزها و لحظه هاي آكنده از سعادت و معنويت همراه شما بودن را به ياد مي آوريم، اگر اقتداي به شما در شكيبايي و پايداري نباشد - چيزي نمانده است كه غم و اندوه ما را از پا درآورد.

در حالي كه به بركت وجود گرانمايه ي شما شب هاي تيره و تار ما سپيد و نورباران بود، اينك دريغ و درد كه به خاطر دوري شما و عدم حضورتان در جامعه، روز و روزگار ما به سياهي و تباهي گراييد. يادتان جاودانه و نامتان گرامي و روزگارتان پربركت باد، كه شما براي جامعه و مردم ما، يكسره روح و ريحان و نيك بختي و رشد بوديد.

آه، خداي من، چه كسي پيام ما را به آنان مي رسانيد؟ به كساني كه دوري و هجرانشان پوششي از اندوه و گرفتاري پايان ناپذير و شكننده بر ما پوشانده است. چه كسي است تا پيام غمبار ما را به آنان برساند كه: هان اي عزيزان! ياران، پاكان روزگاران، روشنگران راه و نجات بخشان مردم دربند، زمانه و روزگاري كه به بركت حضور شما و همراهي و نزديكي و دسترسي ما به شما، جامعه و مردم ما را شاد و شادمان ساخته، و سرشار از خنده و سعادت نموده بود، اينك به خاطر دوري شما دگرباره ما را مي گرياند و سخت گرفتار ساخته است.

عشق آتشين ما به شما و مهر و بزرگواري شما در حق ما، كينه توزي و حسدورزي دشمنان تاريك انديش ما را برانگيخت و آنان بر ضد اين مهر و عشق به نفرين و شيطنت پرداختند و دريغ و درد كه روزگار به دعاي آنان بر ضد ما آمين گفت، از اين رو پيمان ما گسست و هر آنچه در راه اين دوستي و پيوند رشته بوديم از هم گسست.

پيوند ما به گونه اي بود كه هيچ انسان درست انديشي در انديشه ي پراكندگي ما نبود، اما دريغ و درد كه اينك در شرايطي گرفتار آمده ايم كه اميدي به ديدار و پيوند نمي توان بست.

درست است كه جدايي و دوري و نديدن يار دل، دوستدار عاشق را دگرگون مي سازد، اما... اما هرگز باور مداريد كه دوري شما بتواند عواطف پاك و دل هاي شيفته و شيداي ما را نسبت به شما دستخوش دگرگوني نامطلوب سازد، هرگز.

به خداي سوگند كه دلهاي ما جز شما برترين هاي عصرها و نسل ها را نمي جويد


و نمي خواهد و آرزوها و اميدها و آرمان هاي ما از شما نخواهد گسست.

پس از شما، جز به وفاداري به راه و رسم بشردوستانه و اوج بخش شما نمي انديشيم و جز ديدگاه شما را باور نمي داريم و جز از انديشه هاي والاي شما در دين باوري و دينداري خالصانه و آزادمنشانه از چيزي پيروي نخواهم كرد...

خداي را سپاس كه تا اينجا هدف ما از نگارش اين كتاب تحقق يافت، توكل و اعتماد ما در پاداش اين كار بر خداي فرزانه است و همو پناه و پناهگاه ما مي باشد و بازگشت ما به سوي اوست.

از بارگاه او آرزومنديم كه خواننده اين كتاب و شنونده آن را از مهر و لطف خويش بي بهره نسازد و نويسنده [مترجم، ناشر] و همگي خدمتگزاران بر آستان پيشواي آزادي را از مهر و بخشايش خويش بهره مند ساخته، و مهر و اندوه خالصانه ما را در سوگ آن حضرت و ياران فداكارش در دل هاي ما پايدار سازد، و اين سيره ي پسنديده ي سوگواري و نثار اشك و آه بر آنان، و همراهي و همگامي با محمد صلي الله عليه و آله و سلم و خاندان او در اين سوگ بزرگ و اعلام بيزاري از ستمكاران در حق خاندان بزرگ او را تا روز رستاخيز و ديدار پيامبر براي ما زنده و پاينده بدارد.

بار خدايا! اگر در ميان ما و مردم ما كساني هستند كه آفت غفلت و گناه، آنان را از نعمت سوگواري آگاهانه و خالصانه و درس آموز بر حسين عليه السلام و يارانش بازداشته و كارشان به جايي رسيده كه با دست و دلي تهي از مهر و عنايت تو و اميد به بارگاه تو از دنيا رفته اند، بار خدايا! از پاداش سوگواران راستين آن حضرت به اندازه اي نصيب آنان ساز كه آنها را به مقام خاشعان اوج بخشي، و ما را با پيام آوران و صديقان و راستي پيشگان برانگيز و در زمره ي شهيدان راستين و شايسته كردار عصرها و نسل ها قرار ده آمين رب العالمين. [1] .



پاورقي

[1] پايان ترجمه‏ي مثيرالاحزان.