بازگشت

در دروازه ي شهر پيامبر


هنگامي كه كاروان كربلا به دروازه هاي مدينه رسيد، چهارمين امام نور، زين العابدين عليه السلام، فرود آمد؛ و بانوان و كودكان حرم حسين عليه السلام را از مركب ها و محمل ها پياده كرد و سراپرده اي برپا داشت؛ و آن گاه «بشير» را به سوي مدينه گسيل داشت تا گزارش بازگشت كاروان عدالت و آزادي را به آگاهي بني هاشم و مردم شهر برساند.

فرستاده ي آن حضرت - كه مردي دانشور و هنرمند بود، و از ذوق شعري نيز بهره اي داشت - در راه انجام فرمان آن حضرت وارد مدينه گرديد و مردم را در حرم پيامبر گرد آورد و چنين گفت:



يا اهل يثرب لا مقام لكم بها

قتل الحسين فأدمعي مدرار



الجسم منه بكربلاء مضرج

و الرأس منه علي القناة يدار



هان اي مردم مدينه! ديگر مدينه جاي زندگي نيست؛ اين شهر ديگر افسرده و غمزده است؛ ديگر از اين شهر و ديار بار سفر ببنديد و هجرت كنيد! چرا كه سالار آزادمردان، حسين عليه السلام به دست ستمكاران روزگار به شهادت رسيده؛ و به همين جهت هم سيلاب اشك از ديدگان من روان است و من در سوگ آن عزيزتر از جان و يارانش اشك مي ريزم!

مردم! پيكر پاك فرزند گرانمايه ي فاطمه عليهاالسلام در دشت نينوا بر خاك و خون افتاده است و سر منورش را بيدادگران تاريك انديش بر فراز ني كرده و در شهرها مي گردانند!!!