بازگشت

يادگار هوشمند و دلير امام حسن


روزي «يزيد»، «علي» فرزند گرانمايه ي حسين عليه السلام و يادگار ارجمند او را به همراه «عمر»، فرزند حضرت حسن عليه السلام - كه كودكي خردسال بود - نزد خويش فراخواند؛ و به يادگار امام مجتبي عليه السلام گفت: آيا حاضري با پسرم «خالد» كشتي بگيري و پيكار كني؟

او پاسخ داد: نه، اگر مي خواهي ما را بيازمايي، شمشيري به هر كدام از ما دو تن بده تا پيكار كنيم و آن گاه بنگر كه كدامين ما توانمندتريم؟

يزيد گفت: كوچك و بزرگ شما خاندان رسالت دست از دشمني ما برنخواهند داشت! و آن گاه به ياوه سرايي پرداخت و اين شعر را خواند كه:



شنشنة اعرفها من اخزم

هل تلد الحية الا حية



اين سبك و شيوه اي است كه از «اخزم» براي من شناخته شده است و دشمن جز دشمن نخواهد آورد و نخواهد پرورد.