بازگشت

اعتراض يكي از پيشوايان يهود


از «محمد بن عبدالرحمن» آورده اند كه: پس از شهادت حسين عليه السلام و آوردن كاروان اسيران به شام، روزي «رأس الجالوت»، يكي از پيشوايان يهود مرا ديد و ضمن گفتگويي كه داشتيم گفت:

به خداي سوگند كه ميان من و داود پيامبر، هفتاد نسل فاصله است؛ با اين وصف يهوديان به احترام او هر گاه مرا مي بينند و به ديدار من مي شتابند، در برابرم سر تعظيم فرود مي آورند و مرا سخت گرامي مي دارند؛ اما شما مدعيان اسلام با اينكه ميان پسر پيامبرتان، حسين عليه السلام و خود آن حضرت جز يك نفر فاصله نيست، فرزند پيامبرتان را اين گونه بيرحمانه كشتيد و خاندانش را به بند اسارت كشيديد و شهر به شهر گردانيديد.

«و انتم ليس بين ابن النبي و بينه الا اب واحد قتلتم ولده!»


راستي مي دانيد چه مي كنيد؟!

و با اين وصف يزيد هنوز مست قدرت استبدادي و انحصاري خويش بود و در بزم شراب و رقص و آواز، و در حلقه ي كنيزكان رنگارنگ مي نشست و براي قدرت نمايي جنون آميز و نمايش اقتدار رژيم سفاك و پوسيده ي اموي سر نوراني و الهام بخش بزرگ پرچمدار عدالت و آزادي و پاكي و پروا را در برابر خويش مي نهاد و بر شقاوت خود مي باليد!