بازگشت

به پيامبر چه پاسخي خواهيد داد؟


و نيز آورده اند كه: «يزيد» پس از دريافت خبر جانسوز شهادت حسين عليه السلام، بسان «عبيد» شادمان گرديد و دو تن از سركردگان دو قبيله ي بزرگ «بني عدي» و «قضاعه» را به مدينه گسيل داشت.

هنگامي كه آن دو با خبر شهادت جانگداز حسين عليه السلام و يارانش به آن شهر وارد شدند، بانويي دانشور و شجاع از دختران «عبدالمطلب» به نام «زينب» كه دختر «عقيل» بود، اندوه زده و سوگوار با حالت پريشان و بهت زده، بي نقاب از خانه بيرون دويد و روياروي آنان ايستاد و با ديدگاني اشكبار و چهره اي ماتم زده، در اعتراض به استبداد سياهكار اموي اين اشعار را خواند:



ماذا تقولون اذ قال النبي لكم

ماذا فعلتم و انتم آخر الامم



بعترتي و بأهلي بعد مفتقدي

منهم اساري و منهم ضرجوا بدم



ما كان هذا جزائي اذ نصحت لكم

أن تخلفوني بسوء في ذوي رحمي



هنگامي كه پيامبر از شما بپرسد كه: هان اي آخرين امت ها! پس از من، با خاندان و فرزندان و عزيزانم چگونه رفتار نموديد؟ چرا گروهي را به خون آغشته ساختيد و گروهي را به بند اسارت كشيديد؟

پاداش خيرخواهي من و رنجهايي كه در راه نجات و رستگاري شما كشيدم، اين نبود كه پس از من در حق نزديكان و بستگانم اين گونه ظالمانه رفتار كنيد!