بازگشت

از حسين دفاع خواهم كرد


آن گاه روشنفكر آزادانديش و حقجو و سردار نيك بخت تاريخ، «زهير» پيشگام جهاد و دفاع گرديد و پيشاروي سالارش حسين عليه السلام به پيكار با سپاه بيداد اموي پرداخت.

او در حالي كه دلاورانه با شب پرستان و حق ستيزان روزگار مي جنگيد چنين مي گفت:



أنا زهير و أنا ابن القين

اذودكم بالسيف عن حسين [1] .

من «زهير» هستم، فرزند شجاع «قين»، و براي دفاع از حسين عليه السلام پيشواي آزادي و نجات با اين شمشير آخته، با سپاه تجاوزكار يزيد پيكار خواهم كرد و از حسين با همه وجود خود دفاع خواهم نمود....

درست در اين هنگام بود كه وقت نماز نيمروزي فرارسيد و حسين عليه السلام به «زهير» و «سعيد حنفي» دستور داد تا پيشاپيش او و بخشي از ياران كه براي نماز ايستاده اند، صف بكشند تا آن حضرت نماز بخواند.

آنان در انجام فرمان، پيكرهاي خويش را سپر دفاعي ساختند و سالار شايستگان


از ديگر ياران خواست تا با دست كشيدن از جهاد به نماز بايستند و وظيفه بندگي را در بارگاه خدا بجا آورند.

هنگامي كه آن حضرت به نماز ايستاد، «ابن حصين»، يكي از فرماندهان سپاه اموي نعره برآورد كه: هان اي حسين! نماز تو پذيرفته نيست! چرا كه آن حضرت از امير و خليفه آنان فرمان نبرده و در ستم و بيداد و پايمال ساختن حقوق مردم با آنان همراهي و همكاري نكرده است و در برابر ستم و حق كشي بپا خاسته و پرچم آزادي و آزادگي و نجات و نيك بختي انسان را برافراشته است! «انها لا تقبل منك!»

اما «حبيب بن مظاهر»، آن دانشور خداجو پاسخ داد كه: هان اي تيره بخت! آيا نماز و نيايش نسل و تبار پيامبر و ياران آنان پذيرفته نمي شود و نماز تو كه هنوز از بدمستي و شرابخوارگي و گناه دوري نمي جويي پذيرفته مي شود؟

«لا يقبل من آل رسول الله و انصارهم و تقبل منك و انت شارب الخمر؟»

و پاره اي نيز در اين مورد آورده اند كه: در آن شرايط حسين عليه السلام و ياران فداكارش نماز را بصورت فردي و با اشاره خواندند، و «زهير» براي دفاع از حق دست به پيكاري سخت و دليرانه زد و تا شهادت در راه خدا به پيكار قهرمانانه اش ادامه داد.


پاورقي

[1] اشعاري حماسي و شورانگيزي را که مجاهدان و رزمندگان دلير و پاکباخته در ميدان پيکار و به هنگام رويارويي با دشمن با صداي بلند مي‏خواندند، هم نشانگر شهامت و شجاعت و توانايي آنان در رويارويي با دشمن بود و آنان را قوت قلب و ثبات قدم و استواري و ايستادگي بيشتري مي‏بخشيد و هم نشانگر انديشه و عقيده و راه و رسم و خط فکري آنان بود.

از اين رو نويسنده و محقق و نيز پژوهشگر و مطالعه کننده نهضت دگرگونساز و آسماني حسين عليه‏السلام، هم مي‏تواند از اين نوع اشعار که به «رجز» مشهور و معروفند درسها گيرد و هم در پژوهش و تحقيق خويش پيرامون انگيزه‏ها و نيز علل و عوامل نهضت عدالتخواهانه‏ي عاشورا و ابعاد گوناگون آن راه جويد و حقايق تاريخي را از دل اين حقايق و اين قالب‏ها بيرون کشد.

از اين اشعار شورانگيز و حماسي، هم ياران اصلاح‏طلب حسين عليه‏السلام دارند و هم خاندانش و هم خود آن گرامي، اگر بطور جامع و کامل استخراج و دسته‏بندي و ارائه گردد مجموعه‏ي جالبي خواهد بود و بسيار آموزنده.