انس فرزند شير افكن حارث
آن گاه شيرمرد ديگري بنام «انس بن حارث كاهلي» از اردوگاه نور و رستگاري گام به ميدان جهاد و دفاع نهاد. او در حالي كه اين سروده را مي خواند، پرشور و قهرمانانه خود را بر درياي سياه خشك مغز و دنباله رو اموي زد:
قد علمت كاهلنا و ذودان
و الخند فيون و قيس و غيلان... [1] .
بستگان و نزديكان من، قبيله ي «كاهل» و عشيره هاي جنگاور «ذودان»، «خندف» و «قيس» و «غيلان» خوب مي دانند كه ايل و تبار من، آفت جان جنگ طلبان و آتش افروزان هستند و هماورد خواهان ميدان پيكار؛ و در كارزار از همرديفان برترند.
هان اي قوم من! در ياري حق و عدالت بسان شير غرنده باشيد و اين تجاوزكاران
را با ضربات كاري و مرگبار استقبال كنيد.
بدانيد كه خاندان اميرمؤمنان، رهروان راه خداي بخشاينده اند و خاندان سياهكار اموي رهروان راه شيطان و شيطان پرستان استبدادند.
پاورقي
[1] بحار، ج 44، ص 320؛ امالي صدوق، ص 137.