بازگشت

ببين تفاوت ره از كجاست تا به كجا


از ديگر قهرمانان اردوگاه نور «عمرو انصاري» بود.

او در راه آسماني حسين عليه السلام گام به ميدان كارزار نهاد و در دفاع از حق و عدالت


درخشيد. «عمرو» دلاورانه خود را بر قلب سپاه اموي مي زد و اين گونه رجز مي خواند:



قد علمت كتيبة الانصار

ان سوف أحمي حوزة الذمار



ضرب غلام ليس بالفرار

دون حسين مهجتي و داري



سپاه انصار خوب مي دانند كه من از حريم شكوهمند پيامبر و خاندان او و راه و رسم عادلانه اش، دلاورانه دفاع خواهم كرد و بر تجاوزكاران خواهم تاخت و ضرباتي سهمگين بر آنان فرود خواهم آورد.

با ضربات درهم كوبنده ي جواني كه سربلند و پيشاهنگ است و هرگز ميدان را ترك نخواهد كرد؛ آنان را درهم خواهم نورديد؛ چرا كه خون و خاندان و نسل و تبار ما به فداي سالارمان حسين عليه السلام است.

گفتني است كه او بدين وسيله روشنگري كرد كه اگر «عمر بن سعد» از ترس از دست دادن باغ و بوستان و خانه و خاندانش، از راه و رسم عدالتخواهانه ي حسين عليه السلام مي برد و به رژيم ترور و وحشت «يزيد» مي پيوندد، ياران فداكار حسين عليه السلام در راه او و آرمانهاي بشردوستانه و اصلاح طلبانه اش، هم از خانه و خاندان مي گذرند و هم از جان و زندگي، ببين تفاوت ره از كجاست تا بكجا!!

او به پيكار قهرمانانه خويش ادامه داد و بسان شيري ژيان جنگيد و در برابر حوادث سهمگين و رويدادهاي سخت و شكننده شكيبايي ورزيد.

او با همه وجود تيرها را به جان مي خريد و فداكاري مي كرد و اجازه نمي داد تا دشمن، سالارش حسين عليه السلام را هدف گيرد و همچنان دليرانه پيكار مي كرد تا پيكرش از زخمها پوشيده شد و غرق در خون گرديد و آن گاه رو به سالارش آورد كه: آيا رسم وفا و وفاداري را بجا آورده ام؟

«فقال له: أوفيت؟»

حسين عليه السلام فرمود: آري، نيكو فداكاري كردي. تو پيش از من به بهشت پر طراوت و زيبا مي رسي، پس سلام مرا به پيامبر خدا برسان و به آن حضرت بگو كه من نيز بزودي خواهم آمد و آن گاه جان را در بستر شهادت، به جان آفرين تسليم كرد.

«قال: نعم أنت امامي في الجنة، فاقراء رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم السلام و اعلمه أني في الاثر.»