بازگشت

بپا خيزيد اي آزاد مردان


درست در اين شرايط بود كه «عمر بن سعد»، غلام خويش، «دريد»، را صدا زد و او به آن عنصر پليد نزديكتر شد. «عمر» تيري از او ستاند و آن را در چله ي كمان نهاد و رو به سپاه اموي كرد و گفت:

هان اي لشكريان خدا! بنگريد و گواه باشيد و فرداي پيروزي نزد امير شهادت دهيد كه من نخستين تير را به سوي «حسين» شليك كردم!

و آن گاه بود كه باراني از تير به سوي حسين عليه السلام و اردوگاه نور باريدن گرفت و در آن شرايط دشوار بود كه پيشواي آزادي و آزادگي رو به ياران اصلاح طلب خويش كرد و فرمود: بپاخيزيد اي آزاد مردان! رحمت خدا بر شما باد اي بزرگ منشان، برخيزيد كه اين باران تيرها از سوي دشمن، پيك ها و سفيران آنان به سوي شماست.

و افزود:

«قوموا الي الموت الذي لابد منه!»

بپا خيزيد اي آزاد مردان! بپا خيزيد و به سوي شهادت پرافتخاري بشتابيد كه ديگر راهي جز آن نيست!

پس از دستور آن حضرت، همگي به پا خاستند و دو نيروي حق طلب و باطل گرا با هم روبرو شده و سواره نظام و پياده نظام از هم جدا گرديدند و درگيري و پيكار شدت يافت و گرد و غبار شديدي كه به آسمان برمي خاست، شعاع روشنگر خورشيد را پوشاند.

نيزه ها به كار افتاد و خون ها را روان ساخت و صداي چكاچك شمشيرهايي كه بر فرق ها مي نشست، گوش ها را خراشيد و حسين عليه السلام در آن شرايط بحراني، براي


پند و اندرز خيرخواهانه و روشنگري هاي انسانساز خويش گوش شنوايي نيافت.

سپاه شوم اموي به پيامبر و راه و رسم بشردوستانه و خداپسندانه ي او كفر ورزيده و جز به شمشير برنده و نيزه هاي شكافنده و جنگ و آتش افروزي تمايل نشان نمي داد و در ميان آنان جز مرگ و شمشير و باران تير و شراره هاي سوزان باقي نماند، كه من در وصف آن شرايط دشوار، اشعاري سروده ام كه اين گونه است:



و لما رأينا عثير النقع ثائرا

و قد مد فوق الارض أردية حمرا...



هنگامي كه ديديم خون ها به جوش آمد و زمين با فرشي از خون رنگين شد، و آن گاه كه جان و روان جوانمردان با باران نيزه ها و شمشيرها در راه جان گرامي و بلندمرتبه ي حسين فدا گرديد، و آن گاه كه سپاه خشونت و بيداد اموي براي كشتن نواده ي گرانمايه ي پيامبر آماده شد، آري، آن گاه بود كه ياران خداجو و فداكار حسين عليه السلام دريافتند كه راه نجاتي از آتش دوزخ جز در پرتو ايمان به خدا و ياري رساني قهرمانانه به پيشواي آزادي نيست. آنان آن گونه كه شايسته بود دريافتند كه هر كس در آن شرايط دشوار بر دنيا و ارزش هاي زودگذر آن پشت پا زند و جان و تن را با خدا سودا نمايد، چنين كسي معامله اي پرسود نموده و در برابر فداكاري و شهادت در راه حق، به كاميابي پرشكوه و نويد رستگاري و نيك بختي هماره رسيده است.

آن گاه بود كه آنان شجاعانه گام به پيش نهادند و در راه عدالت و آزادي بر يكديگر سبقت جستند.