بازگشت

آن شب جاودانه


[در اين مورد آورده اند كه آن شب تا سپيده دم در اردوگاه نور هر چه بود، نيايش خالصانه و عاشقانه با خدا، زمزمه ي دعا و راز و نياز با آن بي نياز و تلاوت قرآن بود كه جريان داشت و خاندان و ياران حسين عليه السلام آن شب جاودانه و فراموش ناشدني را براي نماز و دعا و تلاوت كتاب خدا اختصاص دادند.] گروهي از سپاهيان عمر، شبگردي مي كردند كه بر سپاه حسين گذر كرده و زمزمه دلنواز ياران و آهنگ قرآن حسين را شنيدند، عنان از كف دادند و ركاب از پا بريدند و ساعتي ايستاده بدان ناله هاي دلپذير و طنين دل انگيز سحري كه با نسيم سپيده دم همراه بود گوش


فرا دادند.[ناله هاي سوزنده اثر كرد و شمع شهادت دلهاي تاريك و ظلمتزده آنها را روشن ساخت. يكباره از يزيد دست كشيده و به حسين پيوستند، ناريان نوري شدند و شيطانيان رحماني گرديدند و بامدادان همگي به شهادت رسيدند. سعادت را خواستند به سعادت رسيدند و سعيد شدند و شهيد.

راه سعادت، هميشه بر روي همه انسانها باز است. آنچه كمياب است سعادتجو و سعادتخواه است و آنانكه به سعادت نرسيدند سعادت را نخواستند، خواهش دل را خواستند و سعادتش خواندند! خودخواهي كه بر دل پيروز شود، خواهش دل را سعادت مي پندارد.]