بازگشت

بار برداريد اينجا كربلاست


با رسيدن كاروان خرد و انديشه به دشت نينوا، پيشواي آزادي از نام آن سرزمين پرسيد و بر آن شد تا در آنجا فرود آيد.

به عرض رسيد كه نام اين سرزمين، كربلاست.

فرمود: آري، سرزمين اندوه و بلا؛ يا سرزمين گرفتاري و آزمون! و آن روز، تاريخ درست دومين روز از ماه محرم را نشان مي داد. حسين عليه السلام فرمود: در همين سرزمين پياده شويد!

اينجا فرودگاه سواران ما، اقامتگاه و قرارگاه همراهان ما، شهادتگاه و آرامگاه الهام بخش هماره ما و ياران دلير و فداكار ماست. «هاهنا محط ركابنا و مسفك دمائنا.»

و آن گاه همگي پياده شدند و در آنجا رحل اقامت افكندند و خيمه ها را برافراشتند و حسين عليه السلام نيز در فرصتي كه پيش آمده بود به صيقل دادن شمشير ستم سوز خويش براي دفاع پرداخت و اين اشعار را نيز زمزمه مي كرد كه:



يا دهر اف لك من خليل

كم لك بالاشراق و الاصيل



من طالب و صاحب قتيل

و الدهر لا يقنع بالبديل...



هان اي روزگار! اف بر تو باد، اف!

هان اي دنيا! اف بر دوستي تو! راستي تو چقدر بي وفايي! كه بامدادان و عصرگاهان چه بسيار از دوستان ما و خواهندگانت را به قربانگاه مي فرستي و به كشتن مي دهي و به نظير و همانند و عوض بسنده نمي ورزي؛ و به اندك قناعت نمي كني و با كم نمي سازي!

و هر جاندار و زنده اي پوينده ي اين راه است، و سرانجام با پديده ي مرگ ديدار خواهد كرد و راهي كه من مي روم، هر زنده اي خواهد رفت.


و راستي چقدر هنگامه ي تحقق آن وعده نزديك است؛ و كارها تنها به دست خداي بزرگ و تواناست و زندگي و مرگ به خواست اوست.