كاروان روشنگري و آزادگي نزديك نينوا بود كه نامه رساني از راه رسيد و نامه ي پسر «مرجانه» را به «حر» تسليم كرد.

در اين مورد يكي از همراهان حسين عليه السلام به نام «جابر» آورده است كه: ما راه را پيموديم تا به نزديكي نينوا رسيديم؛ در آنجا بود كه به ناگاه مردي به نام «مالك» از راه رسيد و به سوي سپاه «حر» رفت و نامه ي «عبيدالله» را به فرمانده ي سپاه استبداد داد.

در آن نامه، پسر «مرجانه» به سركرده ي سپاه خويش نوشته بود: بر حسين و يارانش سخت بگير و آنان را جز در بيابانهاي بي آب و گياه و دشت هاي خشك و سوزان و بدون پناه و پناهگاه فرود نياور تا دستورم درباره ي چگونگي برخورد با آنان پس از اين مرحله به تو برسد.