بازگشت

چرا ترك يار و ديار؟


چرا دوري از مدينه؟

و چرا هجرت از كنار خانه ي خدا؟

راستي چه انگيزه و عامل و يا چه كس و چه چيزي تو را از حرم نياي گرانقدرت،


پيامبر خدا بيرون آورد؟ «يابن رسول الله ما الذي أخرجك عن حرم جدك محمد.»

حسين عليه السلام در پاسخ او در اشاره به حاكميت ترور و وحشت و مذهب سالاري دروغين و خشونت بار و مخوف اموي، فرمود:

«ويحك يا أباهرة! ان بني امية أخذوا مالي، و شتموا عرضي فصبرت، و طلبوا دمي فهربت؛ و أيم الله لتقتلني الفئة الباغيه و ليلبسنهم الله ذلا شاملا، و سيفا قاطعا، و ليسلطن الله عليهم من يذلهم حتي يكونوا أذل من قوم سباء اذا ملكتهم امرأة فحكمت في أموالهم و دماءهم.»

هان اي «اباهره»! واي بر تو! نمي داني چه چيز مرا از مدينه بيرون آورد؟

استبدادگران سياهكار اموي، ثروت و دارايي مرا - بخاطر ناسازگاريم با شيوه ي بيدادگرانه و بربرمنشانه آنان، و دفاع از حقوق و حرمت انسانها - از دستم گرفتند، اما من در راه هدف شكيبايي ورزيدم؛ با ناسزاگويي و بافته هاي ناروا، حرمت و كرامت مرا شكستند، باز هم شكيبايي پيشه ساختم و همچنان به روشنگري ادامه دادم؛ اما آنان قصد جانم را كردند و براي ريختن خونم نقشه هاي شيطاني كشيدند، و من از شهر و ديار و كنار حرم پيامبر بيرون آمدم و به ناگزير ترك يار و ديار كردم.

به خداي سوگند كه اين بيدادگران مرا به ناحق خواهند كشت و خدا به كيفر جنايت و بيدادشان لباس ذلت را بر اندام آنان خواهد پوشاند و به خفتي فراگير و شمشيري برنده گرفتارشان خواهد ساخت، و كسي را بر آنان مسلط خواهد كرد كه آنان را به ذلت و فرومايگي محكوم سازد؛ به گونه اي كه از قوم «سبأ» نيز - كه زني به دلخواه خويش بر جان و مال آنان فرمان مي راند - خوارتر و ذلت زده تر گردند. [1] .


پاورقي

[1] بحار، ج 44، ص 368؛ لهوف، ص 29؛ مقتل خوارزمي، ج 1، ص 226.